تأملي در چند روايتِ حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 172

يأجوج و مأجوج كه احتمالاً مغولان باشد از يك نژاد شمرده شده اند؛ يعنى نژاد سرخ و سفيد يك نژاد قلمداد شده اند، در حالى كه اين دو، دو نژاد مختلف هستند و حتى نژاد سفيد هم چند نژاد گوناگون هستند.
ج) در دوران خلافت امويان و عباسيان عموم بردگان از اسلاوها، ترك ها و سياه پوستان بوده اند و در روايت به غير از نژاد سام بقيه به عنوان خادم ابدى نژاد سفيد در نظر گرفته شده است؛ موضوعى كه با نژادپرستى عربى ـيهودى تناسب فراوان دارد و مى تواند توجيهى ازلى و مقدّر براى وضعيتى باشد كه در جامعه وجود داشت و مى توانست بردگان مسلمان را آرام و مطيع سازد.
د) در داستان مزبور دو تن از فرزندان نوح مرتكب گناه شده اند و عدالت حكم مى كرد كه تنها آن دو مجازات گردند و مجازات نسل آن دو برخلاف صريح قانون الهى است كه مى فرمايد: «هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد.» ۱ و مصداق اخذ فرزندان به جرم پدران مى باشد كه با فرهنگ و آموزه هاى دينى تناسب ندارد و دست كم جاى اعتراض را براى نسل آن دو باز مى گذارد.
ه ) روايت، نژاد سفيد را نژادى طبيعى و بدون تغيير در نطفه مى داند و نژادهاى ديگر را نژادهايى با خميرمايه گناه كه در آن نوعى تحقير جاودانه براى آن نسل ها وجود دارد، تصوير مى كند و چنين تصويرى با مذاق دين و خلقت هماهنگ نيست.
و ) شكل داستان، شكلى اهانت آميز نسبت به ساحت پيامبر عظيم الشأنى چون حضرت نوح عليه السلام دارد و اگر خداوند متعال تصميم بر آفرينش نژادهاى گوناگون داشت ضرورتى نبود كه حضرت نوح عليه السلام چنين مورد استهزا قرار گيرد.
ز) با آيه سيزده از سوره حجرات كه تصريح دارد ما فقط به خاطر امكان شناسايى، بشر را گوناگون و به شكل قبايل و ملت هاى مختلف قرار داديم، منافات دارد.

1.فاطر، آيه ۱۸؛ اسراء، آيه ۱۵؛ انعام، آيه ۱۶۴؛ نجم، آيه ۳۸.

صفحه از 173