شخصيت علمي و معنوي حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 307

راه ديگرى را تشخيص داده و شيوه مبارزه منفى و يك شيوه مبارزه علمى و فرهنگى را انتخاب كرده بود، و به همين دليل وى چنان مورد خشم و تهديد خودكامگان ستمكار قرار مى گيرد كه تاريخ درباره او مى نويسد:
خاف من السلطان، فطاف البلدان
حضرت عبدالعظيم عليه السلام از ترس سلاطين شيطان صفت ظالم، براى اينكه به دست آنان گرفتار نگردد، سر به بيابان و اين شهر و آن شهر گذاشت، تا بالاخره به شهر رى وارد شد، و در محله ساربانان در خانه يكى از شيعيان ساكن گرديد، و روزها را در زيرزمين خانه زندگى مى كرد، و روزه مى گرفت و شب ها هم به نماز و عبادت مى ايستاد و گاهى به طور ناشناس از خانه بيرون مى آمد و قبرى را كه اكنون در مقابل بارگاه اوست (امام زاده حمزه) را زيارت مى كرد.
بنابراين اگر حضرت عبدالعظيم عليه السلام مبارزه اى نداشت و با سلاح علم و دانش و روشنفكرى خود موضع امامان معصوم عليهم السلام را تثبيت و حكام جور را طرد و افشا نمى كرده، و جامعه را آگاه و آشنا به مقام امامت و اطاعت و رسالت و ظلم ستيزى با غاصبان خلافت نمى نمود، چه دليلى داشت از ترس آنان فرار كند و خانه و زندگى خود را در مدينه ترك كند و سر به بيابان و اين شهر و آن شهر بگذارد؟
آرى، وقتى حضرت عبدالعظيم عليه السلام امام هادى عليه السلام را امام واجب الاطاعه مى داند، و اطاعت و ولايت او را به جان مى خرد، و از مدينه تا سامرا يعنى تبعيدگاه امام دهم با ترس و لرز از بيم مأموران جلاّد «متوكّل عباسى» طى طريق مى كند، طبيعى است عمال ستمكار عباسى كه روابط افراد را با امام هادى عليه السلام پيوسته زير نظر دارند و آن را گزارش مى كنند، حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام مورد خشم و هجوم ظالمين قرار گيرد!
به همين دليل نوشته اند: وقتى وضع مذاكرات و ملاقات عبدالعظيم عليه السلام با امام هادى عليه السلام به گوش متوكل رسيد، دستور دستگيرى و زندان آن بزرگوار را صادر نمود،

صفحه از 310