نسب حضرت عبدالعظيم(ع) و امامزادگان رى - صفحه 190

پس از وصول نامه به حاكم مدينه زيد معزول گرديد، تا زمان سلطنت عمر بن عبد العزيز . عمر، زيد را نصب نمود و نامه اى به حاكم مدينه نوشت: امّا بعد فانّ زيد بن الحسن عليه السلام شريف بنى هاشم و ذوُسنّهم فإذا جاءك كتابى فاردد عليه صدقات رسول اللّه صلى الله عليه و آله و اعنه على ما استعانك عليه والسلام . يعنى؛ زيد بن حسن عليه السلام ، شريف بنى هاشم است و اسنّ است ـ يعنى پيرمرد است ـ پس در وقتى كه نامه من به تو رسيد، توليت صدقات رسول صلى الله عليه و آله به خودش رو كن و اعانت نما از او.
حاكم مدينه بر حسب مأموريت توليت را تفويض ايشان نمود.
و محمّد بن بشر خارجى در مدح زيد عجب گفته است:

إذا نزل ابن المصطفى بطن تلعةٍكفى جدبها فاخضر بالنبت عودها
وزيد ربيع الناس فى كلّ شتوةاذا خلفت انوائها ورعودها
حمولٌ لاشناق الدّيات كأنّهسراج الدجى إذ قارنته سعودها۱
حاصل معنى آن كه: اگر زيد به زمين خشك بى گياهى وارد شود آن زمين را از قدوم خود، سبز و خرم مى كند؛ و زيد مانند بهار و بارانى است كه در آخر سال قحط، مردمان انتظار وى را مى كشند همان نحوى كه از ديدن باران مسرور مى شوند از ورود قدوم زيد نيز شادانند؛ و اوست كه در تاريكى فتنه ها مانند چراغ روشنايى مى دهد و اداء ديات مى نمايد و متحمّل صلات مى شود.
در بعضى از كتاب هاى سنّيان، زيد بن حسن را ابلج خوانده اند و از اين لقب درخشندگى رخسار وى، ظاهر است.
خلاصه؛ سن شريف زيد از نود سال گذشت و بعضى مى گويند صد ساله بود.
و پسرش امير حسن، جدّ دوم حضرت عبدالعظيم است به نحوى كه مذكور خواهد شد.

1.بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۳.

صفحه از 232