نسب حضرت عبدالعظيم(ع) و امامزادگان رى - صفحه 192

است، و كنيه زيد ابو الحسن گرديد، از اين جهت است كه، فرزندش موسوم به حسن بود؛ و كنيه حسن امير ابو محمّد است، ولقب وى امير به جهت آن كه پنج سال از جانب منصور دوانيقى در مصر و مكّه و مدينه امارت و حكومت كرد؛ پس منصور بر وى غضب كرد و آن چه داشت گرفت و در محبس منصور بود تا آن كه منصور به درك رفت و مهدى خليفه، او را از حبس بيرون آورد و آن چه منصور گرفته بود به او داد و با مهدى حج رفت و زمان سه نفر از خلفاى بنى عباس را درك كرد كه منصور و مهدى و هادى است.
بعد از آن كه به حاجز رسيد در سال يكصد و شصت و هشت از هجرت رحلت فرمود و از سن وى هشتاد و پنج سال گذشته بود و على بن مهدى بر او نماز گذارد؛ و حاجز پنج ميل يا چهار ميل است به مدينه رسول صلى الله عليه و آله ؛ وقولى است در مقبره الخيزران بغداد مدفون است.
و در ميان بنى الحسن و علويين به وفور عقل و بزرگوارى مشهور بوده است و با خلفاى بنى عباس كمال خلطه و آميزش را داشت، بدون اين كه خيانتى به ايشان كرده باشد. بلكه به لباس ايشان ملبّس شد، يعنى جامه سياه پوشيد و رسم نبود حضرات علوّيين جامه سياه بپوشند، چنان كه جامه سبز شعار سادات بود، جامه سياه شعار بنى اميه و بنى عباس بوده است و هيچ يك از بنى عباس جامه سبز نپوشيد مگر مأمون پسر هارون الرشيدو خوش داشته بنى عباس هم اين جامه را بپوشند عاقبت مأمون را منصرف نمودند؛ چنان كه على بن حسين مسعودى در كتاب مروج الذهب نقل مى كند ۱ خوب است ملخّص از آن را بنويسم:
چون مأمون به بغداد آمد براى استمالت سادات جامه سبز را اختيار كرد عباسيّين هر چند استدعا كردند شعار پدران خود را كه لباس سياه است ترك ننمايد، قبول نكرد،

1.مروج الذهب، ج ۴، ص ۲۴۲ (چاپ دار الاندلس).

صفحه از 232