نسب حضرت عبدالعظيم(ع) و امامزادگان رى - صفحه 196

برآورد، از اين فقره ابا و استيحاش كرد و گفت: حدود الهيه را نبايد ابطال و تعطيل نمود، و گفت: حاجت ديگر بخواه تا برآورم. باز براى حرص و رغبتى كه به شرب خمر داشت، همين فقره را اعاده نمود. عاقبت منصور نوشت به حاكم مدينه هر وقت ابن هرمه شراب خورد هشتاد تازيانه بر او بزن، تا حد الهى معطل نماند، و هر كس او را به نزد تو بياورد در حالت مستى، يكصد تازيانه مأذونى بر او بزنى.
ديگر در كوچه و بازار هر كس ابن هرمه را مست مى ديد نزديك او نمى آمد، و حاكم مدينه را خبر نمى كرد، و شايد آن حاكم مدينه حسن بن زيد باشد. اگر چه اين فقره مسطوره مخالفت با اين فقره كه مجمل آن را مى نويسد [ داشته باشد ]يك روز حسن بن زيد به ابن هرمه فرمود: من كسى نيستم از مدح تو مسرور و از هجو تو خائف باشم. شرافتى كه خداوند عالم به واسطه پيغمبر مكرّمش به ما داده است جامع هر مدح است، و از هر ذمىّ ما را دور دارد و حقّ جدّ بزرگوار من آن است اغماض ننمايم در حق كسى كه خلاف شريعت حركت نمايد. قسم به ذات اقدس الهى! اگر ديگر تو را مست ببينم دو حدّ بر تو جارى مى كنم يكى براى خوردن شراب، و يكى براى مستى كه اظهار مى كنى با آن كه نديم هستى. پس همّت بگمار و از اين عمل شنيع دست بردار به جهت رضاى خدا و خوشنودى حضرت خاتم انبياء صلى الله عليه و آله . پس ابن هرمه، از اين تهديد ترسيد و ترك نمود، آن وقت نود سال از عمرش گذشته بود.
و اين اشعار را ابن هرمه در توبه اش از شراب خوردن گفته است:

نهانى ابن الرسول عن المداموادّبنى بآداب الكرام
يعنى: پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا از شرب شراب نهى كرد و به آداب بزرگواران مودّب فرمود.

وقال لى اصطبِر عنها ودعهالخوف اللّه لا خوف الأنام
و گفت به من خود را نگاهدار از آشاميدن شراب براى ترس از خدا، نه ترس از مردمان.

صفحه از 232