ولكن اللّه سدّ بابكم و فتح باب عليّ؛ بعد از آن اولاد امير مؤمنان در آن خانه ساكن بودند و باب يعنى در آن خانه هم مفتوح و باز بود ـ و اين فقره علوّ مقام ذريّه طاهره نيز معلوم است با توقفشان در آن خانه ـ و فتح باب آن مسجد بر ايشان تا در زمان عبد الملك بن مروان بود، پس آن خبيث خواست سدّ آن باب كند نتوانست، جز آن كه امر نمود آن خانه را خراب نمايند و جزو مسجد كنند.
زيد بن على در آن ساكن بود و هر قدر اصرار كردند از آن خانه بيرون رود، قبول نفرمود. تا آن كه تازيانه ها بر بدن آن جناب زدند و وى را به عنف ۱ از آن خانه برآوردند، كه فرياد و فغان بنى هاشم و اهل مدينه بلند گرديد، پس زيد از شكنجه و رنجه زياد پناه به قبر مطهّر حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله آورد و در مسجد رسول معتكف گرديد و آن خانه را خراب كردند و بر اين كرامت و فضيلت راضى نشدند عترت رسول صلى الله عليه و آله بماند. و خانه خرابى خانواده وحى و تنزيل از آن وقتى شد كه آتش براى سوزاندن در آن خانه خواستند و با كمال جسارت آن را سوزاندند. يعنى درى كه حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله به سوى مسجد خود گشود سزوار سوختن است؟!
و نبايد بنى فاطمه از اين نحو تجرّى ملول شوند از آن كه، معارضه و مخاصمه نوع بشر با خداوند اكبر به حدّى طغيان يافت، به كرّات عديده در مقام تخريب خانه خداوند برآمدند و بيت اللّه را بيت الشيطان ناميدند و اجزاى آن را سوزانيدند و خداوند سبحان خانه وجود شان را به آتش قهر و غضب خود بسوخت و اثرى از ايشان نگذاشت چنان كه از مبغضين آل محمّد صلى الله عليه و آله در دار دنيا انتقام فرمود جزاى كردار شان را به آخرت نينداخت؛
خلاصه با آن كه زيد بن على عليه السلام بدين بليّه عظمى مبتلا گرديد، التزام و مجاورت قبر شريف حضرت نبوى صلى الله عليه و آله را ترك ننمود از مدينه مشرفه ـ على مشرّفها السلام
ـ
1.عنف، درشتى، شدت، كراهت (فرهنگ معين، ج ۲، ص ۲۳۵۹).