فذلّ الحيوة و عزّ المماتوكلا امراه طعاما وبيلاً
فان كان لابدّ من واحدفسيرى الى الموت سيرا جميلاً
يعنى: زنده گى خوار است و عار، و مردن عزّت است و آسودگى، اگر چه هر دو طعام ناگوار است به جهاتى، ليكن از اين دو يكى را بايد قبول شود و آن خوبست مردن باشد.
پس در آن وقت تيرى بر طرف جبهه چپ زيد رسيد كه بر دماغش اثر كرد و به شهادت فائز شد.
و شهادت آن جناب در روز دو شنبه، بيست و هشتم شهر صفر در سال يكصد و بيست و يك هجرى بود.
پس از وقوع اين خطب 1 عظيم، بدن شريف زيد را چهار سال بر دار آويختند و سرش را بردند در برابر قبر حضرت رسول صلى الله عليه و آله نصب نمودند و فواخت كه نوعى از پرنده است بر شكم او آشيانه گذاشتند و عنكبوت به عورت زيد تنيد؛ تا آن كه وليد بن زيد به يوسف بن عمر نوشت، عجل 2 عراق را از دار به زير بياور و بسوزان و خاكسترش را به باد ده. او هم چنين كرد .
و عجب دارم از اهل كوفه كه در اين مدت جرأت نكردند شفاعتى نمايند و بدن زيد را دفن نمايند وخرما فروش هاى كوفه درحق ابوسالم ميثم تمّار جز اين قسم معامله نمودند.
و حكم بن عباس كلبى اين شعر را گفت:
صلبنا لكم زيدا على جذع نخلةٍفلم ار مهديا على الجذع يصلب
يعنى؛ آويختم از براى شما زيد را بر شاخه درخت و نديدم مهدى بر شاخه درخت آويخته شود .
و اين بيت طعن بر شيعه است . چون حضرت صادق عليه السلام اين شعر را شنيدند بر او
1.خطب = كار بزرگ (فرهنگ معين، ج ۱، ص ۱۴۲۹).
2.عِجْل = گوساله (فرهنگ نوين، ج ۲، ص ۹۵۵).