شهادت و زيارت
امام على بن موسى الرضا(ع) در روز جمعه،[۲۰۴]آخر صفر[۲۰۵]سال ۲۰۳ هجرى[۲۰۶]بر اثر سم[۲۰۷]در توس[۲۰۸]به شهادت رسيد. پيكر مطهّر ايشان را در خانه حميد بن قحطبه طايى در روستاى سناباد ، از روستاهاى نوقان ، در ولايت طوس به خاك سپردند.[۲۰۹]
عمر شريف ايشان ، ۵۵ سال بود[۲۱۰]كه در بيست سال آن ، امامت شيعه را عهده دار بود.[۲۱۱]
الف - چگونگى شهادت
روايات گوناگونى در باره چگونگى شهادت امام رضا(ع) در منابع به چشم مى خورد. بخشى از اين گزارش ها ناهمگون است و نمى توان آنها را بايكديگر جمع نمود. در اين نوشتار ، قسمتى از مشهورترين روايت را از نظر مى گذرانيم. اين روايت را هفت نفر از اساتيد شيخ صدوق براى او نقل كرده اند.[۲۱۲]اين هفت نفر ، همگى اين روايت را از استادشان على بن ابراهيم قمى و او از پدرش ابراهيم بن هاشم و ابراهيم ، خود از ابو صلت هروى، يار باوفاى امام هشتم ، گزارش كرده اند .[۲۱۳]در اين روايت ، آمده است :
امام رضا(ع) به من فرمود: «اى ابو صلت! فردا من بر اين فاجر ، وارد مى شوم . پس اگر از آن جا سر برهنه خارج شدم ، با من سخن بگو و من پاسخت را خواهم داد؛ ولى اگر در بازگشت، سرم را پوشيده بودم ، با من سخن مگو» .
... چون صبح شد ، لباس خود را بر تن كرد و در محراب عبادتش منتظر نشست . همين طور انتظار مى كشيد كه ناگهان ، غلام مأمون وارد شد و گفت: امير ، شما را احضار كرده است. امام(ع) كفش خود را پوشيد و رَداى خود را بر دوش افكند، برخاست و حركت كرد . من در پى او مى رفتم تا بر مأمون وارد شد. در پيش روىِ مأمون ، طبقى از انگور و طبق هايى از ميوه جات بود . در دست او خوشه انگورى بود كه مقدارى از آن را خورده بود و مقدارى از آن ، باقى بود . چون چشم او به امام(ع) افتاد ، از جاى برخاست و با او معانقه كرد و پيشانى اش را بوسيد و ايشان را در كنار خود نشانيد و خوشه انگورى را كه در دست داشت ، به ايشان داده و گفت: اى پسر پيامبر خدا! من انگورى از اين بهتر تاكنون نديده ام .
امام(ع) به او فرمود: «چه بسا انگورى نيكو و از بهشت است» . مأمون گفت: شما از آن تناول كنيد. امام(ع) فرمود: «مرا از خوردن آن ، معاف بدار» . گفت: بايد تناول كنى. براى چه نمى خورى؟ شايد خيال بدى در باره من كرده اى؟ سپس خوشه انگور را برداشت و چند دانه از آن را خورد و بعد نزد امام آورد . امام(ع) از او گرفت و سه دانه از آن را به دهان گذارد و خوشه را بر زمين نهاد و برخاست. مأمون پرسيد: به كجا ميروى؟ فرمود: «بدان جا كه تو مرا فرستادى» . آن گاه عبا به سر كشيده ، خارج شد.
ابو صلت گويد: من با ايشان سخنى نگفتم تا داخل خانه شد. سپس فرمود: «درها را ببنديد و كسى را راه ندهيد». درها را بستند و ايشان در بستر خود خوابيد. من اندكى در صحن خانه با حالتى افسرده و اندوهگين ، ايستاده بودم كه در آن حال ، چشمم به جوانى نورس، خوش روى، مجعّدموى و شبيه ترين مردم به امام رضا(ع) افتاد كه داخل خانه شد. من پيش دويدم و سؤال كردم : قربان! درها كه بسته بود . شما از كجا وارد شدى؟ گفت: «آن كه مرا از مدينه در اين وقت بدين جا آورد ، همو مرا از درِ بسته وارد خانه نمود» . پرسيدم : شما كه هستى؟ گفت: «من حجّت خدا بر تو هستم ، اى ابو صلت. من محمّد بن على هستم» . سپس به سوى پدرش رفت و وارد اتاق شد و به من فرمود با او داخل شوم. چون ديده پدرش امام رضا(ع) بر او افتاد ، يك مرتبه از جا جَست و او را در بغل گرفت و دست در گردن او كرد و پيشانى اش را بوسيد و او را با خود به داخل اتاق كشيد . محمّد بن على ، به رو در افتاد و پدر را مى بوسيد و آهسته به او چيزى گفت كه من نفهميدم؛ امّا بر لبان امام رضا(ع) كفى ديدم كه از برف ، سفيدتر بود ... . لحظاتى بعد ، امام(ع) از دنيا رفت.[۲۱۴]
ب - ثواب زيارت امام(ع)
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و تقريباً تمام امامان بر زيارت امام رضا(ع) تأكيد كرده اند. شيخ صدوق ، شصت و ششمين بخش كتاب عيون أخبار الرضا(ع) را «باب ثواب زيارت امام على بن موسى الرّضا(ع) » ناميده و در اين موضوع ۳۷ روايت ، آورده است. در غالب اين روايات ، معصومان ، بهشت، آمرزش گناهان و شفاعت اهل بيت عليهم السلام را پاداش زائرانى دانسته اند كه مزار مطهّر آن امام را در طوس ؛ با معرفت زيارت كنند. بازخوانى دو روايت رضوى را حُسنِ ختام اين نوشتار ، قرار مى دهيم :
- ياسر خادم ، خدمتكار امام(ع) مى گويد : «على بن موسى الرضا عليهما السلام فرمود : براى زيارت هيچ قبرى بار و بنه نبنديد و سفر نكنيد ، مگر براى زيارت قبور ما اهل بيت . آرى! بدانيد كه من با زهر ، شهيد خواهم شد، و محلّ دفنم در غربت خواهد بود. پس هر كس براى زيارت من سفر كند دعايش مستجاب و گناهانش آمرزيده و بخشيده خواهد شد».[۲۱۵]
- امام رضا(ع) فرمود: «هر كس مرا با وجود دورى راه ، زيارت كند و از راه دور به زيارت من بيايد ، در روز قيامت ، در سه جا به يارى او خواهم آمد تا او را از ناراحتى هاى آن حالات ، نجات دهم:
اوّل، هنگامى كه نامه هاى اعمال ، از جانب راست و از جانب چپ ، پخش مى شود. دوم، هنگامى كه از صراط مى گذرد. سوم، هنگامى كه به پاى ميزان عمل مى رسد و عمل او را بررسى كرده ، و مى سنجند».[۲۱۶]اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِىِّ بنِ مُوسَى الرِّضَا المُرتَضَى الإمام التَّقِىِّ النَّقِىِّ وحُجَّتِكَ عَلَى مَن فَوقَ الأرضِ ومَن تَحتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثِيرةً نامِيةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُترادِفَةً كَأَفضِلِ ما صَلَّيتَ عَلَى أحدً مِن أَوليائِكَ .[۲۱۷]
[۲۰۴]بشارة المصطفى: ص ۱۲۸، أعلام الورى: ص ۳۰۳، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۹ و ج ۲ ص ۲۴۵ (گفتنى است اقوال ديگرى نيز هست كه شنبه، دوشنبه يا سه شنبه بوده است). عوالم العلوم: ج ۲۲ ص ۴۸۲، بحار الأنوار: ج ۴۹ ص ۲۹۳.
[۲۰۵]الكافى : ج ۱ ص ۴۸۶ ، الإرشاد : ص ۳۰۴ ، أعلام الورى : ص ۳۰۳ . در منابع ديگر ، اقوال ديگرى نيز آمده است: هفدهم صفر، بيست و هفتم صفر، نيمه رمضان، بيست و سوم رمضان، بيست و يكم رمضان، سيزده ذى قعده، بيست و سوم ذى قعده، بيست و پنجم ذى حجّه و آخر ذى حجّه.
[۲۰۶]الكافى : ج ۱ ص ۴۸۶ ، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۸۳ ، الإرشاد : ص ۳۰۴ . اقوال ديگر ، سال ۲۰۱ ، ۲۰۲ و ۲۰۶ را آورده اند .
[۲۰۷]دلائل الإمامة: ص ۱۷۷، بشارة المصطفى: ص ۲۱۸، أعلام الورى: ص ۳۰۳، مجموعة نفيسة (تاج المواليد): ص ۵۰؛ الأنساب: ج ۶ ص ۱۳۹.
[۲۰۸]الكافى: ج ۱ ص ۴۸۶، تهذيب الأحكام: ج ۶ ص ۸۳، أعلام الورى: ص ۳۰۳.
[۲۰۹]الكافى: ج ۱ ص ۴۸۶، تهذيب الأحكام: ج ۶ ص ۸۳، المناقب، ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۳۶۷.
[۲۱۰]تهذيب الأحكام: ج ۶ ص ۸۳، الإرشاد: ص ۳۰۴ ، أعلام الورى: ص ۳۰۳.
[۲۱۱]الإرشاد: ص ۳۰۴ ، أعلام الورى: ص ۳۰۳ ، المناقب، ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۳۶۷.
[۲۱۲]اين هفت عالم بزرگوار ، عبارت اند از: محمّد بن على ماجيلويه ، محمّد بن موسى متوكّل ، احمد بن زياد بن جعفر همدانى ، احمد بن ابراهيم بن هاشم ، حسين بن ابراهيم بن تاتانه ، حسين بن ابراهيم بن احمد بن هشام مؤدّب و على بن عبداللَّه وَرّاق .
[۲۱۳]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۴۲ ح ۱.
[۲۱۴]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۴۲ ح ۱.
[۲۱۵]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۵۴ ح ۱.
[۲۱۶]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۲۵۵ ح ۲.
[۲۱۷]كامل الزيارات : ص ۳۰۹ ح ۱ .