علاوه بر اينها، چنان كه مى دانيم، سابقاً در بين عامّه، مرسوم بوده است كه براى ستايش يا نكوهش شخصى يا منطقه و شهرى، حديثى جعل مى شده است و مردم هم مى پذيرفته اند. از اين رو، در رواياتى از اين قبيل، دقت و توجه و بررسى عميق بايد صورت پذيرد. اينك به چند نمونه از اين روايات - كه بى شباهت به حديث مورد بحث نيستند و بعضى از دانشمندان اهل سنت به مجعول بودن آنها تصريح كرده اند - اشاره مى كنيم.
از قول پيامبر اكرم درباره ابو حنيفه آورده اند:
1 . سيأتى من بعدى رجل يقال له: النعمان بن ثابت و يكنّى أبا حنيفة ليحيينّ دين اللّه و سنّتى على يديه.
2 . إنّ في اُمتى رجلاً اسمه النعمان و كنيته أبوحنيفة. هو سراج أمتى، هو سراج أمّتى، هو سراج أمّتى.
3 . يكون في أمتى رجل يقال له: النعمان، يكنّى أبا حنيفة، يجدّد اللّه سنّتى على يديه.
4 . سيأتى رجل من بعدى يقال له: النعمان بن ثابت و يكنّى أبا حنيفة، يحيى دين اللّه و سنّتى على يديه. ۱
از مجموع آنچه گفته شد، نتيجه مى گيريم كه اگر چنين حديثى از پيامبر(ص) صادر شده بود، از آنجا كه نسبتاً موضوعى مهم است، در اخبار خاندان وحى يا ساير صحابه - كه در بسيارى از مسائل جزئى، دهها حديث از آنان رسيده است - اثرى از آن ديده مى شد ؛ و اذ ليس فليس.
روشن است كه مورد بحث ما، فقط اين حديث با همه قيود و خصوصيات آن است والا رواياتى بدين مضمون كه «هر زمان كسانى هستند كه دين را از تأويل و تفسير منحرفان حفظ مى كنند و پيرايه ها را از آن مى زدايند»، در كتابهاى روايى آمده است.
1.الغدير، ج ۵، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.