بررسي كلي روايات حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 58

چه آنكه امام او را مأمور ابلاغ مطالبى به اولياء و دوستدارانشان كرده اند. برخى براى رفع استبعاد از مصاحبت آن حضرت با امام رضا عليه السلام به اين نكته هم استناد كرده اند كه هشام بن حكم (م 198 ه ) از جمله مشايخ حضرت عبدالعظيم بوده و رواياتى را از وى نقل كرده است. با توجه به آنكه وفات امام رضا عليه السلام در سال 203 ه اتفاق افتاده، پس حضرت عبدالعظيم به طريق اولى مى توانسته از آن امام نقل حديث كرده باشد. 1
اما استدلال فوق تنها امكان نقل حديث از امام رضا عليه السلام را اثبات مى كند و وقوع آن را به شكل قطعى اثبات نمى كند همچنان كه منحصر بودن روايت از امام رضا عليه السلام در يك حديث و شواهدى ديگر موجب آن شده كه اين روايت را محرَّف بدانند؛ چه آنكه در روايات بسيارى حضرت عبدالعظيم از امام هادى عليه السلام با كنيه ابوالحسن نقل حديث كرده و در اين روايت نيز وى با اين كنيه نقل حديث كرده و احتمالاً كاتبان حديث اشتباهاً كنيه ابوالحسن را بر امام رضا عليه السلام تطبيق كرده اند و نام ايشان را در برابر اين كنيه افزوده اند. 2 از جمله قراينى كه مى تواند شاهدى بر اين مطلب دانست، آنكه از امام هادى عليه السلام درباره آن حضرت در حديث عرض دين نقل شده كه فرمود: «أنت ولينا حقاً؛ تو به حقيقت دوستدار ما هستى». 3 و به همين جهت امام پيامشان را به اولياى خودشان از طريق حضرت عبدالعظيم كه خود از اولياى امام است، ابلاغ كرده اند. اما روايت ديگرى نيز به صورت مكاتبه از امام رضا عليه السلام نقل شده كه در موضوع ايمان حضرت ابوطالب مى باشد در آن روايت چنين آمده كه:
ان عبدالعظيم بن عبداللّه العلوى كان مريضاً، فكتب الى ابى الحسن الرضا عليه السلام عرفنى يابن رسول اللّه عن الخبر المروى أن اباطالب فى ضحضاح من نار يغلى منه دماغه، فكتب اليه الرضا عليه السلام : «بسم اللّه

1.عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، ص ۳۶.

2.قاموس الرجال، ج ۶، ص ۱۹۳.

3.الامالى، صدوق، ص ۲۸۰ و ۲۸۳؛ صفات الشيعه، ص ۴۸؛ التوحيد، ص ۸۱؛ كمال الدين، ص ۳۷۹.

صفحه از 88