زن در روايات حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 97

زنى كه از پا آويزان گرديده، براى اين بود كه بدون اذن شوهرش از خانه خارج مى شد.
اما زنى كه از گوشت بدن خود مى خورد، او از اين جهت معذّب بود كه خود را آرايش مى داد و در انظار مردم جلوه مى كرد.
زنى كه پاهاى او را به دستش چسبانيده و مار و عقرب بر او مسلّط كرده بودند، بود به خاطر اين بود كه از كثافت و آلودگيها خود را تميز نمى كرد و لباسهاى خويش را چركين نگاه مى داشت، و از جنابت و حيض غسل نمى كرد و به نظافت و پاكيزگى اهميت نمى داد و نماز را سبك مى داشت.
زنى كه گنگ و كر و كور بود، از اين جهت بود كه فرزندانى را از زنا مى زاييد و به شوهرش نسبت مى داد.
زنى كه گوشتهاى بدنش با قيچى بريده مى شد، از اين جهت بود كه او خود را در معرض خواهشهاى مردان مى گذاشت.
اما زنى كه صورت و بدنش مى سوخت و روده هاى خود را مى خورد، براى اين بود كه وى زنها و مردها را هم مربوط مى ساخت تا كارهاى زشت و فحشا انجام دهند.
زنى كه سرش مانند سر خوك و بدنش مانند بدن الاغ بود، علتش اين بود كه سخن چينى و نمّامى مى كرد.
زنى كه صورتش مانند سگ بود و آتش در اسافل او داخل مى شد و از دهانش بيرون مى رفت، از اين جهت بود كه وى زنى آوازه خوان و حسود بود.
پس از آن حضرت فرمود: واى بر زنى كه شوهرش را به خشم آورد، و خوشبخت آن زنى كه زوج او از وى خوشنود باشد!

در بررسى اين روايت، به طرح دو پرسش اساسى مى پردازيم كه يكى به صحت

صفحه از 112