که از منظر کلینی قدرت، نهایتاً به عنوان یکی از راههای شناخت امام جامع الشرائط مطرح است. بر این پایه میتوان گفت در اندیشه قمیان علم و عصمت ویژگیهای اصلی امام هستند.
نتیجه
آن گونه که از ابواب کتاب بصائر الدرجات، نحوه چینش احادیث آن و در نظر گرفتن احادیث هم موضوع در آن بر میآید. نظام امامشناسی صفّار بر چهار محور: «ضرورت و چرایی وجود امام»، «وحدت امام در هر زمانه»، «جایگاه و مرتبت امام» و «صفات و ویژگیهای امام» استوار است. از منظر او بر قراری و پایداری نظامی مطلوب و بسامان در عالم تکوین و تشریع وجود امام را در تمامی زمانها بایسته میسازد.
البته در هر دوره تنها و تنها یک امام ناطق وجود دارد و اگر فردی دیگر حایز شرایط امامت باشد، امام صامت خواهد بود. ائمه، به عنوان جانشینان و اوصیای خاتم رسولان، از تمامی انبیای دیگر حتّی انبیای اولو العزم هم برترند. صفار به دلیل نگارش کتابی در فضایل اهل بیت، دو صفت علم و قدرت ایشان را نمود بیشتر داده و احادیثی با این دو موضوع را گرد آورده است و به مقوله عصمت اشاراتی گذرا دارد.
در بصائر، نخست منابع و سرچشمههای علم ائمه از رهگذر احادیث عرضه میگردد. در دیگر گام، حدود و ثغور علم ایشان معین میگردد. سپس وسایط و ابزارهای ائمه برای دریافت علوم مورد بررسی قرار میگیرد و در پایان از انتقال علم و چرایی افاضه آن به امام سخن گفته میشود.
سرچشمههای علم امام آن گونه که در بصائر منعکس شده، عبارتاند از: «توارث»، «تحدیث»، «توسّم و فراست»، «توفیق و تسدید»، «رجم» و «عمودهای نور». امام از رهگذر وسایطی چون «روح القدس» و «روح» علم الهی را به دست میآورد. ائمه تمامی «علم مبذول» الهی، اعمّ از علم ما کان، ما یکون و علم حادث را دارند و میتوانند به «علم مکفوف» نیز به در صورت اراده و اذن الهی میتوانند دست یابند. همه این علوم، از امامی به امام دیگر منتقل میگردد و از همین رو، ائمه در علم با یکدیگر مساوی هستند. از دیدگاه محمد بن حسن صفار چرایی افاضه این علوم به ائمه، سر در حوادث پیشاخلقتی و رخدادهای عالم ذرّ و اشباه و اظلّه دارد. از آنجا که اراده ائمه سر در اراده و خواست الهی دارند، ایشان بر هر کار خارق العادهای قادر و توانا هستند.