147
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره77

به عنوان نمونه‌ای دیگر، از «شاخص بودن راوی در طرفداری از نحله کلامی خاص منتسب به یونس عبدالرحمان»، می‌توان به یحیی بن ابی‌عمران همدانی - که شیخ صدوق در مشیخه کتاب من لایحضره الفقیه از او با عنوان «تلمیذ یونس بن عبد الرحمن» یاد می‌کند۱ - اشاره کرد.

تعبیر «یحیی بن أبی‌عمران و أصحابه» در گزارش کشی نشان می‌دهد که یحیی بن ابی‌ عمران دارای گروه و طرفدارانی بوده است و این که امام رضا علیه السلام در میان آنان به او نامه می‌نویسد، نشان دهنده آن است که او در میان این گروه، فردی شاخص بوده است.۲

همچنین، نامه امام جواد علیه السلام به ابراهیم بن محمد در گزارش صفار در کتاب بصائر الدرجات با این مضمون که: «قم بما کان یقوم به [یحیی بن أبی‌عمران]» و دستور آن حضرت به ابراهیم بن محمد به گشودن نامه و خواندن آن تنها پس از مرگ یحیی بن ابی‌عمران و اعلام عمومی مضمون نامه توسط ابراهیم بن محمد در مراسم دفن یحیی بن ابی‌عمران نیز نشان می‌دهد که یحیی بن ابی‌عمران در میان این گروه، فردی شاخص بوده است.۳

دقت در مرویات یحیی بن ابی‌عمران در کتب اربعه و کتاب وسائل الشیعة نشان می‌دهد که بیشتر مرویات او از یونس بن عبدالرحمان بوده است (33/63% از مرویات او) و بیشتر مرویات کلامی او (دو سوم روایات او، یعنی چهارده روایت از 21 روایت نقل شده از او) در باره مسائلی چون: منابع علم امام (که بیشتر آن نیز در باره منابع موروثی علم امام است) و تفویض امر دین به پیامبر و استنباط از اصول در باره پیامبر و امام مربوط است و این مسئله به خوبی نشان می‌دهد که مشابه همان اتهامی که به یونس بن عبدالرحمان زده می‌شد که یونس از انقطاعیه و معتقد به جواز قیاس برای پیامبر و امام است، می‌توانست متوجه یحیی بن ابی‌عمران نیز بوده باشد۴ و می‌توان گفت که به همین جهت شیخ طوسی در کتاب رجال خود در باره یحیی بن ابی‌عمران، تعبیر «یونسی» را به کار برده است.

از میان مرویات کلامی یحیی بن ابی‌عمران الهمدانی، روایات مربوط به منابع موروثی علم

1.. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۵۰ – ۴۵۱.

2.. رجال الکشی، ج۲، ص۸۲۸، ش۱۰۴۳.

3.. بصائر الدرجات، ص۲۸۲ - ۲۸۳، ح۲ و ۳.

4.. از انقطاعیه بودن به معنای طرفداری از این اعتقاد است که منابع علم امام تنها به منابع موروثی از پیامبر و امام‌های پیشین منحصر است و مواردی چون نکت، نقر، الهام، الملک المحدث و ... از منابع علم امام نیست. این مسئله یکی از مسائل کلامی مورد مناقشۀ جدی در زمان یونس بن عبدالرحمان بوده است. به عنوان یکی از نمونه‌های گزارش‌ها در این باره، ر.ک: المقالات و الفرق، ص۹۶ – ۹۹.


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره77
146

می‌نویسد،۱ شیخ صدوق بر خلاف مرویات محمد بن عیسی بن عبید از یونس بن عبدالرحمان، مرویات محمد بن عیسی بن عبید از دیگر روات را غیر قابل اعتماد ندانسته و در شمار مستثنیات قرار نداده است؛ بلکه در این موارد از او نقل روایت نیز کرده است. به عبارت دیگر، خود محمد بن عیسی بن عبید از نظر شیخ صدوق و استادش ابن‌الولید، مشکلی نداشته است.

این مسئله نشان می‌دهد که شیخ صدوق و استادش ابن‌الولید، اعتقاد داشتند که مرویات محمد بن عیسی بن عبید یقطینی از یونس بن عبدالرحمان به گونه‌ای است که اگر روایات دیگری مؤید آن مرویات نبود، باید از نقل آنها خودداری کرد. به عبارت دیگر، در دیدگاه شیخ صدوق و استادش ابن‌ ولید، یونس بن عبدالرحمان برخی از مسائل غیر قابل پذیرش از نظر شیخ صدوق و ابن‌الولید را تنها برای محمد بن عیسی بن عبید بیان می‌کرد.

البته باید تذکر داد که نجاشی در خصوص این مسئله که ابن الولید، استاد شیخ صدوق، روایات متفرد محمد بن عیسی بن عبید یقطینی از احادیث و کتاب‌های یونس بن عبدالرحمان را غیر قابل اعتماد دانست، این گونه اظهار نظر می‌کند که اصحاب او (نجاشی) این نظر ابن الولید را نپذیرفتند و در مقابل این نظر ابن الولید، بر این اعتقاد بودند که چه کسی از نظر جلالت مانند ابوجعفر محمد بن عیسی خواهد بود۲ و سپس تمجید کسی چون فضل بن شاذان از محمد بن عیسی بن عبید را برای جلالت محمد بن عیسی بن عبید کافی می‌داند که طبق نقل کشی، فضل بن شاذان، محمد بن عیسی بن عبید را دوست می‌داشت و او را مدح و ستایش می‌کرد و می‌گفت در میان هم‌قطاران او، کسی مانند او از جهت جلالت وجود ندارد.۳ نجاشی علاوه بر آن، در ترجمه‌ ابوجعفر محمد بن احمد بن یحیی بن عمران الأشعری القمی (صاحب کتاب نوادر الحکمة) از ابوالعباس بن نوح نقل می‌کند که نظر ابن ولید در خصوص رجالی که استثنا کرده صحیح است؛ جز در خصوص محمد بن عیسی بن عبید که در حالی او را استثنا کرد که او ظاهر حال او بر عدالت و ثقه بودن او دلالت دارد.۴

1.. معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۲۲ - ۱۲۳

2.. رجال النجاشی، ص۳۳۳: «و رأیت أصحابنا ینکرون هذا القول و یقولون: من مثل أبی جعفر محمد بن عیسی».

3.. همان، ص۳۳۴: «قال أبو عمرو : قال القتیبی : کان الفضل بن شاذان( یحب العبیدی و یثنی علیه و یمدحه و یمیل إلیه و یقول : لیس فی أقرانه مثله. و بحسبک هذا الثناء من الفضل رحمه الله».

4.. همان، ص۳۴۸: «قال أبو العباس بن نوح: و قد أصاب شیخنا أبو جعفر محمد بن الحسن بن الولید فی ذلک کله و تبعه أبو جعفر بن بابویه( علی ذلک إلا فی محمد بن عیسی بن عبید فلا أدری ما رأیه فیه، لأنه کان علی ظاهر العدالة و الثقة».

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره77
    تاريخ انتشار :
    1394
    سردبیر :
    محمد محمدی نیک (ری‌شهری)
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حدیث
    مدیر اجرایی :
    وحیدرضا نوربخش
    امتیاز :
    علمی پژوهشی
    آدرس اینترنتی :
    http://www.ulumhadith.ir
    جانشین سردبیر :
    سید محمدکاظم طباطبایی
تعداد بازدید : 16675
صفحه از 185
پرینت  ارسال به