سویی، روایتها هم از گونههای فراوانی برخوردار هستند و در گونههایی از آن، امکان تطبیق، به آسانی فراهم نیست.
موافقت و مخالفت حدیث با قرآن، چند مسئله دارد:
1. کسانی مانند ابن حزم (م456ق) با ادعای مخالفت روایتهای عرضه با قرآن، در اخبار عرضه تردید کردهاند.۱ برخی هم در گستره احادیث عرضه به قرآن، تردید کردهاند، و دلیلشان این است که همه چیز در قرآن نیست تا همه را با آن بتوان سنجید، و تعارضها هم گاهی بدوی و حل شدنی هستند.۲ بحرانی (م1186ق) آنها را ناسازگار با روایتهایی میداند که از کثرت بیشتری برخوردارند، و اطلاق و عمومات قرآن را تقیید و تخصیص میزنند.۳ این عالم اخباری بر آن است که اخبار عرضه، با اخبار دیگر در تعارض است و چون خبرهای مقابل اینها زیادترند، اینها فاقد اعتبار و استنادند. ایشان و دیگر حدیثگرایان تا جایی پیش رفتهاند که معتقدند قرآن، باید بر اساس روایتها، تأویل و تفسیر گردد. این نگاه چنان است که حدیثمحور است و به قول فراهی (م1297ق)، برخی، چنان حدیثباورند که قرآن را بر اساس آن تأویل میکنند: حتّی أصبح زمام القرآن بید الحدیث، و در نتیجه، کمتر به تأمل در معانی قرآن میپردازند، و گاهی هم بر اساس روایت، برخلاف متن، به تأویل روی میآورند.۴
2. موافقت با قرآن، میتواند به معنای عدم مخالفت با مفاد کلّی قرآن باشد؛ چون همه شریعت و احکام در قرآن نیامده۵ و پیامبر بخش بزرگی از شریعت را خود، تبیین و تشریح کرده است. با این وصف، اگر حدیثهایی باشند که در قرآن به آنها اشارهای نشده، مشمول حدیثهای عرضه نیست، و سالبه به انتفای موضوع، و مخالف نبودن، تعبیری دیگر از موافق بودن است. منظور حدیثهای عرضه، مخالفت و عدم موافقت، هم با موارد جزیی ذکر شده و هم روح و اهداف و مقاصد قرآن است و در یک کلام، موافقت و مخالفت با گوهر دین و روح اسلام در تمامی تشریعها و احکام و سنّتها است.۶ میتوان بر این ادعا به روایتی استناد کرد که در آن، موارد اختلافی چندی با قرآن مقابله شده و جالب است که هم موارد
1.. الأحکام، ج۲، ص۱۹۹ - ۲۰۱.
2.. عرضۀ حدیث بر قرآن، ص۱۱۷.
3.. الحدائق الناضرة، ج۱، ص۸۸.
4.. التکمیل فی اصول التأویل، ص۱۳.
5.. «مقصود از موافقت و مخالفت حدیث با قرآن در روایات عرض»، ص۷۴.
6.. التفسیر الأثری الجامع، ج۱، ص۲۲۳ و ۲۲۴ و ۲۲۵.