جزئی و هم به گوهر احکام و آموزهها استناد شده است.۱
کسانی چون علامه طباطبایی (1281 - 1360ش) هم بر این دیدگاه مهرتأیید زده است؛ آنجا که در رد تحریف قرآن، با ذکر آیات دال بر عدم تحریف قرآن و صیانت خداوند از آن،۲ برای گریز از اشکال، و این که مخالفت ظنّی در این باره، کافی نیست، به مضمون و خصوصیات قرآن و اعجاز آن استناد کرده و روایات دال بر تحریف را با این که مخالف روح قرآن هستند، مردود دانسته است.۳ نیز شهید سید محمد باقر صدر (1313 - 1359ش) بعید ندانسته که منظور، مخالفت با روح حاکم بر قرآن و هماهنگ نبودن با طبیعت تشریع قرآن و مزاج احکام باشد.۴ نویسندهای هم برای کشف بطن، سازگاری با روح قرآن را ملاک دانسته است.۵ با دلالت نصّ و ظهور یک متن و یا مضمون کلّ قرآن و یا بخشی از آیهها، ادعاهایی هستند که میتوان بر حسب هر یک، اخبار را بر اساس آنها عرضه کرد؛ هر چند دلالت مضمونی چندان قاعدهمند و قاعدهبردار نیست، اما کاری عقلایی است. مواردی همانند توحید، نسبت صفات خدا با ذات او، مالکیت مطلق خدا، ربوبیت خدا، روزی بندگان و تقدیر آن، حق انحصاری خداوند در تشریع، نجات در ایمان به خدا و ما أنزل الله است، رعایت عدالت در حق همگان، جایگاه والای انسان در هستی، از جمله اصول حاکم برآموزههای قرآنی هستند.
3. برخی از آیههای قرآن، محکم و نصّ هستند و یا ظهور دارند و گونهای دیگر، متشابه هستند و نصّ و ظهور در معنایی ندارند، و احتمال برداشتهای دو و یا چندگانه و برداشت خطا در آنها وجود دارد. اگر متن، تأویلبردار باشد، از آنجایی که دلیل و قرینه متصل و منفصل، باعث به دست آوردن معنایی خلاف ظاهر، هر چند با تأویل میشود، از اعتبار لازم برخوردار است و قابل استناد. همینگونه است در دلالتهای فحوای خطاب و مفهوم، آنجا که حجّیت آن محرز باشد، و همین طور کلام مطلق و عام.
متنی که ملاک سنجه و مبنای عقیده و رفتار مکلفان است، باید از دلالتی روشن برخودار باشد. اگر متن از احتمالهای گوناگون معنایی برخوردار باشد، و یا متشابه بوده و دلالتی روشن نداشته باشد، مکلفان، راه به جایی نمیبرند.
1.. ر.ک: تحف العقول، ص۴۵۸ - ۴۷۵.
2.. سوره حجر، آیه ۹؛ سوره فصلت، آیه ۴۲.
3.. المیزان، ج۱۲، ص۱۱۵ و ۱۱۶.
4.. بحوث فی علم الاصول، ج۷، ص۳۳۳ و ۳۳۴.
5.. «ظهر و بطن قرآن»، ص۲۶۳.