تعریفهای ارائه شده، و نیز روایتهایی که در آنها از تنزیل در برابر تأویل یاد شده، اجرای تنزیل در غیر مورد آن و تأویل است.۱ از جمله جاهای تأویل، متشابههای قرآن، در برابر آیههای محکم است. محکم، متنی است که چون و چرایی ندارد، و تنزیل و تأویلش یکی است؛ اما متشابه چندان روشن نیست و احتمال معناهای چندی در آن میرود.۲ تشخیص منظور این گروه از آیهها و پیدا کردن معنایی متناسب با متن، کار تأویلگر است.
نوع دیگر تأویل، ذکر مصداق گزارهها و مفاهیم است؛۳ چه گزارههای انشایی و چه اخباری. در گزارههای انشایی، محقق شدن امر و نهیها، تأویل آنها است، و در گزارههای اخباری، انطباق گزارهها با رخدادها است. در منابع روایی و بر اساس دلالت آیاتی از قرآن، تأویل، شناخت ما به ازای خارجی مدلولهای الفاظ و عبارتهایند؛ یعنی واقعیتهایی که هستند، و یا باید باشند و یا در نفسالامر هستند و عینیت قابل اشاره ندارند. ایمانی که در قرآن به تأویلها، حتّی بدون دانش و علم لازم، ذکر شده و در روایتی از امیر المؤمنین، ایمان جاهلانه به آنها، به نشان بندگی، ستوده شده،۴ مربوط به این نوع از تأویلها است. در مفاهیم عام که نوعاً مصداقهای آنها را از نوع تأویل تلقی میکنند، مانند این که متقون، طاغوت، مستکبران، اهل حق، اهل باطل، و... چه کسانی هستند، تطبیق آنها به افراد، تأویل آنها است. در گزارههای غیر عینی، مانند گزارههای مربوط به صفات خدا، انطباق گزارهها با واقع آنها در نفس الامرشان، تأویل است.
نوع دیگر تأویل، به دست دادن آموزههایی از عبارتها و کلمههایی است که ظاهر و مصداق و حتی معنای مرجوحشان و یا تشخیص معنای متشابه و معنای الفاظ آنها نیست؛ بلکه از نوع دیگری است. از این نوع تأویل، به اشاری و بطنی و کشفی یاد میشود.
3. روایتهای تأویلی باطنی و قرآن
در روایتهای زیادی، با تعبیرهایی چون: «معان ظاهر و باطن»،۵ «ظَاهِره وَ بَاطِنه»،۶ «لَهُ
1.. بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۹۶ و ۲۰۳؛ ج۲، ص۲۰۳؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۱.
2.. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۱.
3.. جامع البیان، ج۷، ص۶۲.
4.. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۶۳؛ التوحید، ص۱۵۵.
5.. الصافی، ج۱، ص۳۱.
6.. تحف العقول، ص۴۵۱.