3 - 2. روایات دال بر بیعت کلامی و نفی مصافحه
این دسته از روایات به دو گروه تقسیم میشود:
گروه اول، روایاتی است که از زبان عایشة، بیعت کلامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با زنان را اثبات و مصافحه حضرت با آنان را نفی مینماید؛
گروه دوم، روایاتی است که به تصریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، بیعت کلامی حضرت با زنان را اثبات و مصافحه ایشان با آنان را نفی مینماید.
در منابع متعدد شیعه۱ و عامه۲ به روایات گروه اول، تصریح شده؛ جز این که سرچشمه روایات مذکور در منابع شیعه، یکی از منابع عامه است. مضمون این روایات آن است که بیعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با زنان به کلام (بیان شروط ذکر شده در آیه 12 سوره ممتحنه) بوده و دست ایشان هرگز با دست زنی که متعلق به او نبوده، تماس نداشته است.
به نظر میرسد که راوی در مقام بیان جزئیات بیعت نبوده، بلکه مقصود وی، زدودن ذهنیت رایج در بیعت از ذهن مخاطب بوده؛ زیرا در آن زمان رسم عرب بر این بوده که بیعت به همراه مصافحه صورت گیرد.۳ البته چنان که گذشت، این ملازمه به گونهای نبوده که موجب عدم انفکاک این دو از هم شده و از ذکر لازم، ملزوم اراده شود. علاوه بر آن، روایاتی که بر مصافحه و یا عدم مصافحه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام بیعت تصریح نموده، خود گویای این تقارن ذهنی در آن دوران بوده است. حال هر یک از آنها مورد پذیرش باشد، خود شاهدی بر وجود چنین فرهنگی در آن زمان است.
خلاصه آن که تعارض ابتدایی این دسته از روایات با روایاتی که بیانگر تألیف بیعت کلامی و دست بردن در آب است، قابل رفع است؛ زیرا ظهور روایات اخیر، انحصار بیعت در کلام است؛ اما با توجه به ادامه روایت که تماس دست زنان نامحرم توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را نفی میکند، میتوان گفت که انحصاری که از ظاهر روایات قابل استفاده است، نه انحصار مطلق که انحصار نسبی(نسبت به دست دادن با زنان) است؛. به عبارت دیگر، انحصار بیعت کلامی برگرفته از این روایات، تنها نفی مصافحه نموده و نه نفی هر فعل دیگری که به عنوان بیعت صورت گرفته؛ ضمن آن که در صورت پذیرش انحصار مطلق از ظاهر روایات مذکور، تعارض میان ظاهر روایات اخیر و نص روایات دسته اول (تألیف بیعت کلامی و دست