۰.العلم نقطة کثرها الجاهلون، و الألف واحدة عرفها الراسخون، و الباء مدة قطعها العارفون، و الجیم حفرة تأهلها الواصلون، و الدال درجة قدسها الصادقون.۱
افزون بر این که سبک عرفانی عبارات آن متمایز از عبارات معصومان علیهم السلام است؛ چه این که عبارات مذکور به سخنان عرفا شباهت بیشتری دارد تا به سخنان گوهربار اهلبیت علیهم السلام.
سید حیدر آملی این سخن را به صورت «العلم نقطة کثّرها جهل الجهّال»،۲ «العلم نقطة کثرها الجهّال»۳ و «العلم نقطة کثّرها جهل الجهلاء»۴ نقل کرده و سندی برای این روایت ذکر نکرده است. دیگران نیز سندی برای آن ذکر نکردهاند.۵ عجلونی (م1162ق) نیز آن را حدیث نمیداند.۶
به لحاظ بررسی محتوایی این روایت با آیه «... وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً»۷ در تعارض است؛ زیرا خداوند در این آیه کسی است که علم را بیشتر میکند و نیز در تعارض با آیه «... قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ...».۸
5 - 3. بررسی روایات مؤید صدور آن
5 - 3 - 1. روایت «لو شئت لأوقرت سبعین بعیراً من تفسیر فاتحة الکتاب»
یکی از قدیمیترین منابعی که این روایت را از امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده، قوت القلوب، نوشته ابوطالب مکی (م386ق) است.۹ این روایت در منابع بعدی نیز بسیار نقل شده است؛ به عنوان نمونه غزالی و میبدی آن را به صورت «لو شئت لاوقرت سبعین بعیراً من تفسیر سورة الفاتحة» نقل کردهاند.۱۰
ابن شهر آشوب در المناقب، ابن طلحة در مطالب السؤول، آن را به صورت «لو شئت
1.ینابیع المودة لذوی القربی، ج۳، ص۲۱۲.
2.. تفسیر المحیط الأعظم، ج۱، ص۵۳.
3.. همان، ج۲، ص۴۱۴؛ جامع الأسرار، ص۵۶۳ – ۵۶۴.
4.نقد النقود، ص۶۹۴ - ۶۹۵ و ۷۰۰.
5.. ر.ک: مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ص۶۶۵؛ مصباح الأنس، ص۵۳ - ۵۴؛ عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۲۹؛ رسائل الشهید الثانی، ج۲، ص۷۴۹.
6.کشف الخفاء، ج۲، ص۶۷.
7.سوره طه، آیه ۱۱۴.
8.سوره بقره، آیه ۲۴۷.
9.قوت القلوب، ج۱، ص۹۳.
10.إحیاء علوم الدین، ج۳، ص۵۱۵ و ۵۲۵؛ کشف الأسرار، ج۱۰، ص۶۸۶.