سیوطی این روایت را از صحیح البخاری، صحیح مسلم، سنن الترمذی، مسند احمد و سنن ابن ماجه نقل کرده است و در روایت بخاری، مسلم و ابن حنبل به همین شکل نقل شده است،۱ اما در روایت ابن ماجه، قید «فِی یَوْمٍ» وجود ندارد.۲ در روایت ترمذی نیز قید «فِی یَوْمٍ» وجود ندارد و به جای «مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ» نیز «أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ البَحْرِ» نگاشته است.۳ بنا بر این، این نقل به معنا، به علت حذف برخی قیود معناساز، با معنای اصلی مساوی نیست. تبدیل لفظ «اکثر» به «مثل» نیز در ذیل بخش بعد درج میشود.
5. الصبر رضا.۴
سیوطی این روایت را از ترمذی در النوادر و ابن عساکر در تاریخ دمشق از ابوموسی نقل کرده است و در روایت ترمذی به همین شکل است؛۵ اما در روایت ابنعساکر، رضا را با «ال» ذکر کرده است.۶ روشن است که این دو روایت تفاوت معنایی زیادی دارند؛ زیرا طبق روایت «الصبر رضا»، یعنی صبر، خود نوعی رضایت و مرتبهای از مقام رضا است؛۷ اما طبق روایت «الصبر الرضا»، یعنی صبر، همان رضا است و با هم نوعی اتحاد دارند. بنا بر این، این نقل به معنا، به علت اقتضای قواعد ادبی معناساز در وجود و عدم جزئی معناآفرین چون «ال»، با معنای اصلی مساوی نیست؛ گر چه ممکن است این تبدیل را هم نقل به معنا ندانیم و آن را طبق مبانی نظری تصحیف - که پیشتر گفته شد - نوعی تصحیف ارزیابی کنیم.
6. مَنْ نِیحَ عَلَیْهِ یُعَذَّبُ بِمَا نِیحَ عَلَیْهِ.۸
سیوطی این روایت را از صحیح البخاری، صحیح مسلم، سنن الترمذی و مسند احمد از مغیره نقل کرده و در روایت بخاری و مسلم به همین شکل نقل شده است؛۹ اما در روایت ترمذی به جای قید «یُعَذَّبُ» قید «عُذِّبَ» وجود دارد.۱۰ در روایت ابنحنبل نیز عذاب را به زمان قیامت مقید کرده است.۱۱ بنا بر این، این نقل به معنا، به علت حذف برخی قیود معناساز که همان تقید عذاب به قیامت است، با معنای اصلی مساوی نیست.
7. لَأَنْ یَأْخُذَ أَحَدُکُمْ حَبْلَهُ ثُمَّ یَغْدُوَ إِلَی الجَبَلِ فَیَحْتَطِبَ، فَیَبِیعَ، فَیَأْکُلَ وَ یَتَصَدَّقَ، خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ النَّاسَ.۱۲
سیوطی این روایت را از صحیح البخاری، صحیح مسلم و سنن النسائی از ابوهریره نقل کرده است و در روایت بخاری به همین شکل است،۱۳ اما در صحیح مسلم و سنن النسائی به جای عبارت «خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ النَّاسَ»، این عبارت است که:
خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَأْتِیَ رَجُلًا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ فَضْلِهِ، فَیَسْأَلَهُ أَعْطَاهُ، أَوْ مَنَعَهُ.۱۴
1.. مسند ابن حنبل، ج۱۳، ص۳۸۵؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۲۷۱؛ صحیح البخاری، ج۸، ص۸۶.
2.. سنن ابن ماجه، ج۴، ص۷۱۸.
3.. سنن الترمذی، ج۵، ص۳۸۹.
4.. الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۱۳.
5.. نوادر الاصول، ج۲، ص۲۹۲.
6.. تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۲۴۷.
7.. التَّنویر، ج۷، ص۵۶؛ فیض القدیر، ج۴، ص۲۳۳.
8.. الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۵۱.
9.. صحیح مسلم، ج۲، ص۶۴۳؛ صحیح البخاری، ج۲، ص۸۰.
10.. سنن الترمذی، ج۲، ص۳۱۵.
11.. مسند ابن حنبل، ج۳۰، ص۱۷۳.
12.. الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۹۹.
13.. صحیح البخاری، ج۲، ص۱۲۵.
14.. السنن الصغری، ج۵، ص۹۶.