آنها را ممکن دانسته و در خصوص تأویل، نظریه خاصی ارائه میدهد که با نقد دیدگاههای مختلف در باره تأویل، به آن دست مییابد. وی به صورت مکرر در آثار خود، ضمن نقل دیدگاههای تأویل، به نقد آنها میپردازد؛ چنان که دیدگاه منزهّه و عقلگرایان افراطی را - که به طور کلی، ظاهر روایات را از معنای اصلی آن برگردانده و به امور عقلی تأویل میکنند - رد مینماید و از سوی دیگر، نظر مشبهه و برخی از اهل حدیث و حنبلیها را - که الفاظ را تنها به ظاهر حمل میکنند - نمیپذیرد و با روش متوفقان و متحیران - که ورود به آستانه فهم متون دینی را جایز نمیدانند - مخالف است.۱ در حقیقت، ملاصدرا در آثار خود، به صراحت تأویل را تعریف نمیکند، بلکه با رد کردن تأویل نادرست، و با عباراتی همچون «صرف از ظاهر»، تأویل را برگرداندن و بیرون بردن الفاظ از ظاهر آنها برای رسیدن به باطن میداند و آن را روش راسخان در علم معرفی میکند و در این زمینه، آنچه بیش از همه بر آن تأکید دارد، اعمال تأویل در عین حفظ ظواهر الفاظ است. به عبارت دیگر، صدرا تأویل را دو گونه میداند: یک نوع تأویل نادرست و باطل که انسان را از معنای واقعی دور میسازد و منجر به گمراهی میگردد و دیگری تأویل صحیح که منجر به رسیدن به معنای واقعی و فرورفتن در عمق معنا و لایههای درونی الفاظ میگردد. از سوی دیگر، عقیده دارد که ظواهر الفاظ تنها دارای یک بطن نیستند، بلکه دارای بطون متعدد هستند.
این دانشمند فهم متون دینی را به چند بخش تقسیم میکند و بیان میدارد که گاهی انسان از طریق ظواهر به معرفت میرسد و گاهی به دور از عوارض و لواحق و آثار خارجی، و از طریق مبادی اصولی و با جوهر عقلی معارف و حقایق را دریابد و گاهی ورای حجاب عقل و حس، معارف حقیقی را از سوی خدا دریافت کند که مرتبه دریافت باطن از طریق عقل، حدّ است و مرتبه دریافت باطن، با فوق عقل و از طریق شهود، مطلع است و رسیدن به بطن واقعی، همان حدّ و مطلع است که رسیدن به هر یک از این درجات، بر اساس میزان تعالی و طهارت روح انسان است.۲
توضیح، آن که صدرالمتألهین از آنجا که معتقد است هر چه در عالم ظاهری وجود دارد، نظیری در عالم معنا و آخرت برایش هست، سخنان معصومان علیهم السّلام را نیز دارای ظاهر و باطن میداند و عقیده دارد نباید فقط به ظاهر سخنان معصومان علیهم السّلام بسنده کرد و باید به باطن و حقیقت آنها دست یافت. به اعتقاد صدرا هر آنچه که در این عالم است، مثالها و قوالبی