در ویژگی اول، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم احکام و دستورات را از طریق وحی دریافت کرده و آموزههای شرعی را به عموم مردم و مسلمانان انتقال میدادند.
در ویژگی دوم، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم احکام صادرشده را به اجرا گذاشته در مواردی با توجه به جایگاه حاکمیت و در تزاحم دو حکم، یکی را تغییر داده و یا اجرا نمیکردند، همچنین میتوانستند اولویت در اجرای برخی از احکام گذاشته یکی را زودتر اجرا کنند و اجرای دیگری را به تأخیر بیندازند؛ از این موضوع با تعبیر احکام حکومتی یاد میشود.
شهید اول شئونات پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را سه قسم میداند: 1. تبلیغ دین، 2. حاکمیت و رهبری جامعه اسلامی، 3. قضاوت.۱
قضاوت نیز از یکی شئون رهبری و حاکمیت محسوب میشود.۲
حکم حکومتی در بستر جامعه خاص تحقق مییابد و شاخصه آن در نگاه اول اختصاص به مخاطب و وضعیت حاکم بر جامعه، در زمان صدور است؛ موضوعی که در مرحله اول نیاز به شناخت احکام ثابت دین و دستورات حکومتی از یکدیگر را ضروری میسازد و در مرحله دوم، بحث از کارآمدی این احکام پس از تغییر آن حکومت یا شرایط خاص حکومتی را مطرح میکند.
در صورت اختصاص این دستورات به مخاطب و شرایط خاص، شناسایی آن از دیگر روایات نخستین فایده این مقاله است و در صورت حجیت یافتن این احادیث در تمامی زمانها ملاک این حجیت چیست؟ در حقیقت، مسئله اصلی این نوشتار شناسایی و تبیین یکی از موارد مؤثر در صدور حدیث و به تبع آن، در فهم مقصود معصومان است. تعارض میان بعضی از روایتها و یا رفتار معصومان بدون در نظر گرفتن مخاطب خاص، شرایط خاص و جایگاه حاکمیت در اداره جامعه اسلامی قابل رفع نیست.
پس از انقلاب اسلامی در باره حکومت و رهبری جامعه اسلامی کتابها و مقالات متعددی نگاشته شده است که به ترسیم جوانب مختلف حکومت اسلامی از دیدگاه آیات و روایات پرداختهاند و در کنار آن به دستورات حکومتی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اشاره داشتهاند،۳ ولی