با عنایت به نمونه فوق، اهمیت امامان علیهم السّلام در تشخیص نوع دستورهای صادرشده از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم واضح میشود. همچنین باید به این نکته دقت داشت که معصومان علیهم السّلام در این روایات نهی تحریمی پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را نفی کردهاند؛ اما این روایات در مقام بیان نفی کراهت گوشت الاغ نیست و فقها شیعه فتوا بر کراهت را از ادله دیگری به دست آوردهاند.۱
نمونه دیگر، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در آغاز تشکیل حکومت در مدینه به مسلمانان دستور دادند که به وسیله حنا خضاب کنند. روایت «غیروا الشیب و لا تشبهوا بالیهود» در مصادر متعدد شیعی و سنی نقلشده است.۲ بر طبق مضمون این احادیث، خضاب کردن یا امری واجب است و یا مستحب اکید. قرینه این وجوب و یا استحباب اشکالی است که دیگر صحابه پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به امیرالمؤمنین علیه السّلام میگرفتند که چرا خضاب نمیکند.۳
اما با مراجعه به کلمات اهل بیت علیهم السّلام واضح میشود که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در موقعیتی این دستور را دادهاند که تعداد مسلمانان اندک بود و نباید کهولت سن باعث جلب توجه کفار میشد. امام علی علیه السّلام در جواب معترضان میفرماید:
پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در زمانی دستور به خضاب دادند که (پیروان) دین در قلت بودند، ولی در این زمان دین گسترش پیدا کرده است.۴
این جواب از امام حسین علیه السّلام نیز نقل شده است.۵ با توجه به این دو روایت، حکم پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم مبنی بر خضاب کردن محاسن یک دستور حکومتی محسوب میشود؛ نه از جایگاه تشریع، بلکه از جایگاه یک فرمانده و حاکم؛ دستوری که وابسته به شرایط جامعه مسلمانان است و زمانی که وضعیت تغییر کند، نه تنها وجوب ندارد، بلکه استحباب آن نیز ممکن است منتفی شود.
نمونههای مختلف اشاره اهل بیت علیهم السّلام به دستورهای حکومتی و موقت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در کتابهای حدیثی و کلمات فقها نقلشده است. دستور پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به قطع درختها در غزوه بنی النضیر،۶ با این که در موارد متعدد از این عمل نهی کرده
1.. روایت هشتم این کراهت را بیان میکند.
2.. ر.ک: نهج البلاغه، ص۴۷۱، حکمت ۱۷؛ الخصال، ج۲، ص۴۹۸، ح۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۴۹، ح۵۹۳۶، بحار الانوار، ج۷۳، ص۹۸، ح۳؛ مسند ابن حنبل، ج۱، ص۱۶۵؛ سنن الترمذی، ج۳، ص۱۴۴، ح۱۸۰۵؛ سنن النسائی، ج۸، ص۱۳۸؛ کنز العمال، ج۶، ص۶۶۸، ح۱۷۳۱۷.
3.. ر.ک: نهج البلاغه، ص۴۷۱، حکمت ۱۷.
4.. همان.
5.. ر.ک: الکافی، ج۶، ص۴۸۱، ح۴.
6.. ر.ک: تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۵۲؛ دلائل النبوة، ج۳، ص۳۵۵.