نرمافزارهای اسلامی میتوان به راحتی با جست و جو همین کلیدواژهها آنها را مطالعه نمود. تعداد این روایات در ابواب مختلف فقهی به خصوص در ابواب معاملات بسیار است.
اما به نظر میرسد اثبات قاعدهای با این وسعت بر قبول دو مقدمه متوقف باشد که در صورت اثبات آن، این راه قابل استناد است:
اول، کیفیت نقل این احادیث به چه صورت است؟ اکثر روایاتی که در آنها از این الفاظ استفاده شده است، نقل فعل و تعامل امیرالمؤمنین علیه السّلام و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم با سؤالها و قضایای خارجی است که به آنها مراجعه شده و به همین جهت این الفاظ در کلمات معصومان متأخر کمتر یافت میشود.۱
نقطه مقابل، در روایات متضمن نقل فعل معصومان علیهم السّلام چند صورت متصور است: 1. راوی فعلی را که در خارج توسط معصوم تحقق پیداکرده است، نقل کند. 2. آموزش دادن فعل توسط معصوم به راوی. 3. استناد جستن یک معصوم به فعل معصوم دیگر در مقام بیان، یا پاسخ به یک سؤال و یا شبهه.
با نگاهی گذرا به روایاتی که این واژهها در آنها استعمال شده است، معلوم میشود که بیشتر این احادیث از دسته سوم هستند و تعدادی کمتری از دسته اول و دوم هستند. با توجه به این نکته هر گاه به عنوان نمونه، امام صادق علیه السّلام در پاسخ یک سؤال بیان کنند: قضی امیرالمؤمنین علیه السّلام و یا قضی رسولالله صلّی الله علیه وآله وسلّم نمیتوان روایت را از اوامر حکومتی دانست. فعل امیرالمؤمنین علیه السّلام در مقام قضاوت صادرشده است، ولی در کلام امام صادق علیه السّلام آن فعل به صورت حکم شرعی بیان میشود و مجازی در آن وجود ندارد. صاحب مفتاح الکرامه در این باره مینویسد:
با این که روایت، مخالف اصول مذهب است، اما چون امام صادق علیه السّلام در جواب سؤال به این قضیه استشهاد کرده، باید جواب حضرت عام بوده و برای همه واقعههای شبیه آن باشد و بعید است که مراعات مصلحت و علم امام علی علیه السّلام در این ماجرا دخالت داشته باشد.۲
دوم، آیا معصوم علیه السّلام در مقام قضاوت و حکومت، مانند دیگر قاضیان و حاکمها، احکام شرع را عمل و بیان میکند و یا مقام قضاوت و حکومت از مستثنیات امام است - به تعبیر