بعضی از روایات استناد کرده و حدیث نبوی «أنا النذیر العریان» را اشاره به تجرد نفس از علایق جسمانیّه میداند و بیان میکند که مراد از حدیث این نیست که من انذار دهنده آشکارم، بلکه منظور این است که نفس، جوهری عریان و مجرد از اماکن و احیاز است و از این رو، این حدیث دلالت بر شرف نفس، جلالت و قرب آن به پروردگار، به حسب ذات و صفات و مفارقت از علایق و اجرام دارد. همچنین وی احادیث دیگری چون «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، «أعرفکم لنفسه، أعرفکم لربه» و «من رآنی، فقد رأی الحق» را نیز اشاره به همین موضوع میداند و با صرف نظر کردن از شرح ابعاد معرفتی این احادیث، عقیده دارد که اگر در میان پروردگار و نفس مناسبتی نبود، حضرت رسول صلّی الله علیه وآله وسلّم معرفت رب را به معرفت نفس مشروط نمیساخت. این مناسبت همان است که نفس جوهری مجرد و عریان از اماکن و احیاز است.۱
صدرالمتألهین در بحث احوال نفس نیز چنین عمل میکند و ضمن آن که احوال نفس را بر ضد احوال بدن میداند، مینویسد:
وقتی بدن در وقت خواب ضعیف میشود، نفس قوی میشود و یا افکار و اندیشه زیاد، باعث خستگی بدن میشود، ولی نفس را قوی میکند و یا شاد شدن نفس از معارف الهی، که همگی دلالت بر این دارد که احوال نفس بر ضد احوال بدن است و قول رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم:«أبیتُ عند ربی، یطعِمنی و یسقِینی» نیز به همین موضوع اشاره دارد که مراد از طعام و شراب، معرفت، محبت و کسب نور از انوار الهی است؛ چرا که انسان به سبب بشارت به امر عظیم و و صول به معشوق، طعام و شراب را فراموش میکند، بلکه اگر تکلیف شود، در قلب خود کراهت و نفرت شدید از آن ایجاد میشود.۲
ب)تأویل روایات مربوط به مرگ
صدرالمتألهین با توجه به دیدگاهی که در باره نفس و بدن دارد، در خصوص مرگ و عالم قبر نیز دیدگاه منحصر به فردی ارائه میدهد و بر مبنای آن، برخی از روایات را تأویل میکند. صدرالمتألهین عقیده دارد که مطابق قانون حرکت جوهریه، انسان در حال تکامل است و نفس به حسب غریزه و به جهت تکامل، با بدن مهربان است و در جسم میماند و مراحل تکامل را یکی پس از دیگری طی میکند و خود را از قوه به فعل میرساند و چون خلقتش تمام