اقوال فوق اشکالاتی دارد. نقض قول اول در متن روایت است. این روایت تصریح به امامت ائمه علیهم السّلام است و اگر برقی از مذهب تشیع منحرف بود؛ چرا چنین روایتی نقل کرده است. انحراف برقی از مذهب تشیع نیز در هیچ منبعی ذکر نشده است. رد قول، آن است که سرگشتگی برقی و اخراج او از قم، ناقض عدالت وی نیست تا راویان از نقل روایت او اجتناب کنند. نظر سوم صحیح نیست، چون حیرت مردم از برقی ناقض عدالت او نخواهد بود. نظر چهارم صحیح نیست، چون تمام اساتید برقی ضعیف و تمام احادیث وی مرسل نبودهاند، بلکه بخشی از اقوال و اساتید وی این وصف را داشتهاند؛ اما چنان که آیة الله خویی تصریح کرده است، بهترین نظر، نظر پنجم است. وی در این باره مینویسد:
محمد بن یحیی احتمال میداده است که روایت احمد بن ابی عبدالله بعد از حیرت مردم در امامت [امام دوازدهم عجّل الله تعالی فرجه الشّریف] بوده است؛ زیرا گروهی معتقد بودند که امام حسن عسکری علیه السّلام فرزند ندارد، اما شیعیان معتقد به وجود امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بوده و میدانستند که وی امام بعد از امام عسکری علیه السّلام است. به همین علت، محمد بن یحیی دوست داشت راوی این روایت فرد دیگری باشد؛ راویای که قبل از دوران حیرت آن را نقل کرده باشد تا حدیث جزو اخبار غیبی باشد که قبل از غیبت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف نقل شده است. محمد بن حسن نیز پاسخ داده که این روایت را ده سال قبل از حیرت از احمد بن ابی عبدالله نقل کرده است؛ یعنی پنج سال قبل از تولد امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، به همین علت این روایت به هیچ عنوان، دلالتی بر ذم و تقبیح احمد بن ابی عبدالله ندارد.۱
وثاقت برقی مورد اتفاق رجالیان است،۲ اما همان علمای رجال معتقدند وی از ضعفا روایت نقل و به احادیث مرسل اعتماد میکرده است؛ چنان که شیخ طوسی در الفهرست چنین مینویسد:
[برقی[فینفسه موثق است، اما از ضعفا روایت نقل میکرد و بر احادیث مرسل اعتماد میکرد.۳
روایت وی از ضعفا و اعتمادش بر احادیث مرسل موجب شد که علمای معاصرش در قم بر وی خرده گیرند. احمد بن محمد بن عیسی، رئیس قمیان، به علّت نامعلومی وی را از قم