173
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

اما در باره این ابهام که چرا با وجود آن که در رجال الکشی ابراهیم بن هاشم به عنوان شاگرد یونس معرفی شده، اما او با واسطه این فرد از یونس روایت آورده، باید گفت که در یکی از نسخ کتاب من لایحضره الفقیه - که به تحقیق استاد علی اکبر غفاری است - آنجا که سخن از طریق شیخ صدوق به ابراهیم بن هاشم است، به نقد این مسئله پرداخته شده و با دلیل قرار دادن این که چون ابراهیم بن هاشم هیچ روایتی بدون واسطه از یونس نقل ننموده و گویا در نسخه این کتاب کلماتی افتاده باشد، به تصحیح کلام پرداخته و بیان داشته است:

درستِ آن این است که ابراهیم بن هاشم از شاگرد یونس بن عبدالرحمن روایت کرده و مقصود از شاگرد یونس هم اسماعیل بن مرار و جز او است و این نزد خبرگان این فن ثابت ‌شده که در نسخه اصلی رجال الکشی افتادگی کلمه و تحریف بسیار است.۱

2. وضعیت راوی به لحاظ رجالی

نگاه به مجموعه کتب رجالی بیان‌گر آن است که هیچ‌ یک از رجالیان متقدم در مورد وضعیت اسماعیل بن مرار، شخصیت وی و حتی این که اهل کجا است، اشاره‌ای ننموده‌اند و از میان کتب اربعه رجالی، تنها در رجال الطوسی نام وی ذکر شده که به گفتن این که او راوی یونس بن عبدالرحمن است و علی بن ابراهیم نقل کننده روایات اسماعیل است،۲ اکتفا شده است. از این رو باید گفت شخصیت اسماعیل بن مرار مهمل۳ است و نسبت به وی نه جرحی صورت پذیرفته و نه تعدیل؛ یعنی توثیق خاصی برای او در این کتب وجود ندارد، اما آیا او مشمول توثیقات عامه هم نمی‌شود؟

باید گفت اگر چه در کتب اولیه اظهار نظری در باره این شخصیت نشده است، اما برخی متأخرین بر اساس بعضی نشانه‌ها، در باره وثاقت یا عدم وثاقت او نتیجه‌گیری کرده‌اند.

ابتدا نظرات برخی علمای علم حدیث را در باره این شخصیت از نظر می‌گذرانیم تا در

1.. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص۵۲۱.

2.. رجال الطوسی، ص۴۱۲.

3.. مهمل، حدیثی است که نام تمام، یا برخی از راویان آن در کتب رجال برده شده باشد، اما در باره مدح، یا ذم او سکوت شده باشد (مقباس الهدایه، ج۱، ص۳۹۷؛ اصول الحدیث و احکامه، ص۱۱۸). در باره کاربرد این واژه در مورد افراد هم در کلام علامه و ابن داوود مهمل کسی است که در باره او مدح و ذمی وارد نشده. در کتاب‌های ایشان مهملین به موثقین ملحق شده‌اند.


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
172

المهتدی و کان خیر قمی رأیته و کان وکیل الرضا علیه السّلام و خاصته، قال: سألت الرضا علیه السّلام، فقلت: انی لا القاک فی کل وقت فعن من آخذ معالم دینی؟ قال: خذ من یونس بن عبدالرحمن.۱

بدین معنا که وی از سوی امام رضا علیه السّلام به عنوان یک مرجع مطرح بوده‌ است. دومین مورد این که، معدود روایاتی که اسماعیل بن مهران از یونس دارد، همه با واسطه است:

۰.عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ الْحُسَینِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَرْوَزِی، عَنْ یونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ.۲

و نکته سوم این که در سند روایاتی که یونس از امام صادق علیه السّلام آورده، بیشتر تنها یک واسطه وجود دارد؛۳ اما در سند روایاتی که اسماعیل بن مهران از امام صادق علیه السّلام نقل نموده، بیش از دو واسطه وجود دارد.۴ مجموعه این موارد ما را به این نتیجه می‌رساند که این دو بزرگوار نسبت به همدیگر فاصله سنی زیادی داشته‌اند و یونس برای افراد کم سن و سال‌تر از خود مرجع بوده است و وجود عاملی چون عدم دست‌رسی مستقیم اسماعیل بن مهران به امام رضا علیه السّلام، ۵ موجب شده که بیشتر روایات اسماعیل بن مهران از امام رضا علیه السّلام با واسطه افراد دیگر باشند.

نمونه‌هایی از آن:

۰.عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ سَیفِ بْنِ عَمِیرَةَ، عَنْ أَبِی الْمِعْزَی، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السّلام‏.۶

۰.عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ صَبَّاحٍ الْحَذَّاءِ، عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَن‏ علیه السّلام.۷

۰.عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السّلام.۸

۰.عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ زَکَرِیا ابْنِ آدَمَّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السّلام.۹

1.. رجال النجاشی، ص۴۴۷؛ اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۹.

2.. الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج‏۱، ص۴۶۱؛ الوافی، ج‏۱۱، ص۴۲۷؛ وسائل الشیعة، ج‏۸، ص۱۸.

3.. با واسطه جمیل← الکشف الوافی فی شرح أصول الکافی، ص۱۲۷ و با واسطه عبدالله بن سنان← جامع أحادیث الشیعة، ج‏۲۴، ص۲۰۲؛ و موارد دیگری چون: الکافی (دارالحدیث)، ج‏۳، ص۱۵۵؛ ج‏۳، ص۷۶۶؛ ج‏۴، ص۱۰۹.

4.. الهدایا لشیعة أئمة الهدی، ج‏۱، ص۳۵۸.

5.. این مطلب از این روایت نیز مستفاد است: «عَنْ إِسْمَاعِیلَ‏ بْنِ‏ مِهْرَانَ‏ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی الرِّضَا علیه السّلام» (الکافی، ج‏۳، ص۲۸).

6.. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد علیهم السّلام، ج‏۱، ص۳۰۱.

7.. الکافی، ج‏۳، ص۷۲.

8.. همان، ج‏۴، ص۳۴۴.

9.. همان، ج‏۵، ص۸۸.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13382
صفحه از 186
پرینت  ارسال به