175
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

در کنار این دو اظهار نظر، بهره‌گیری از توثیقات عامه نیز به سه طریق، وثاقت اسماعیل بن مرار را برای ما به ارمغان می‌آورد. در ادامه، به تبیین و بررسی این راه‌ها پرداخته می‌شود:

یکم. کثرت نقل بزرگان از راوی

کثرت روایت اجلا از فردی، یکی از راه‌های توثیق شمرده شده است. توضیح، این که برخی بزرگان علم حدیث معتقدند افرادی در اسانید بعضی از روایات وجود دارند که در کتاب‌های رجالی، جرح یا تعدیلی برای ایشان ذکر نشده، اما علمای بزرگ متقدم به شأن آنها عنایت داشته و بسیار از ایشان روایت نموده‌اند. این دسته مشایخ متأخر این حجم بسیار روایت را تنزیه نموده و حکم به صحت روایاتی داده‌اند که فرد مجهول در سند آنها است و علی الظاهر، این مقدار را برای حصول ظن به عدالت کافی دانسته‌اند؛ مثل احمد بن محمد بن حسن بن ولید، فرزند ابن ولید که در کتب رجال جرح یا تعدیل نشده، اما از مشایخ شیخ مفید بوده و و واسطه میان او و پدرش، و روایت از او بسیار است.۱

علاوه بر آنچه گفته شد که در صورت کثرت روایت اجلا از فرد مجهول، عدالت را برای وی ثابت می‌کند، باید اضافه کرد افرادی چون کجوری شیرازی،۲ شیخ محمد السند و محمد صالح تبریزی۳ این عامل را دلیلی برای اعتماد به فرد مجهول دانسته‌اند؛ در حالی که افرادی چون شهید ثانی،۴ سبحانی،۵ علی اکبر سیفی مازندرانی۶ و شیخ عبدالهادی فضلی۷ کثرت روایت از فرد مجهول را دال بر وثاقت او دانسته‌اند، به شرط آن که طعنی در مورد او وارد نشده باشد و حتی این روند را سیره علمای بزرگ متقدم و متأخر دانسته و خود حکم به عدالت فرد مجهول در این روند نموده‌اند و چون اسماعیل بن مرار از ویژگی کثرت روایت بزرگان از وی برخوردار است، می‌توان برای او مطابق نظر برخی عدالت را اثبات نمود و بنا به نظر برخی دیگر وثاقت را نتیجه گرفت.

1.. مشرق الشمسین، جزء۱، ص۱۸.

2.. الفوائد الرجالیه، ص۱۰۷.

3.. بحوث فی مبانی علم الرجال، ص۱۷۴.

4.. اصول علم الرجال، ص۱۵۲.

5.. کلیات علم رجال، ص۲۹۹ - ۳۰۱.

6.. مقیاس الرواة فی کلیات علم الرجال، ۱۶۲ - ۱۶۳.

7.. شیخ فضلی ضمن طرح نظر شهید ثانی و ردیه‌ آیة الله خویی در خصوص این توثیق عام دلایل خویی را رد نموده و حکم به اعتبار نظر شهید ثانی داده‌است (اصول علم الرجال، ص۱۵۲ - ۱۵۵).


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
174

ادامه به پاسخ برسیم:

1. محمد بن حسن بن شهید ثانی، در بررسی سند یکی از روایات - که اسماعیل بن مرار در آن واقع ‌شده - پس از اعتراف به مجهول الحال بودن ابتدایی وی، روایت ابراهیم بن هاشم را از او نوعی مدح برایش دانسته است؛ زیرا اهل قم نسبت به بحث حدیث موضع‌گیری‌های شدیدی داشتند و چنانچه در مورد فردی احتمال شک هم می‌بود، او را اخراج می‌نمودند. از این رو، اگر در باره اسماعیل احتمال شک بود، ابراهیم از او روایت نمی‌کرد. با این همه، محمد بن حسن بن شهید ثانی باز در انتهای سخن خود بر مجهول الحال بودن اسماعیل در ظاهر امر تکرار و تأکید می‌کند.۱

ما نیز منکر آن نیستیم که در ابتدای امر و در ظاهر، اسماعیل بن مرار مجهول و یا بهتر بگوییم مهمل به نظر می‌رسد، اما از راه‌های دیگر می‌توان وثاقت وی را به ‌دست آورد. ایشان خود در ابتدا به واسطه روایت ابراهیم از او برایش نوعی مدح تصور نموده، اما شاید به ‌علت عدم وجود توثیق برای ابراهیم در کتب رجالی این مدح را دچار خدشه می‌‌بیند و در ظاهر امر توقف می‌نماید.

نکته‌ای که از آن قابل برداشت است، این که وی روایت بزرگان از فرد مجهول را موجب مدح فرد می‌داند. در شرایط موجود اگر چه در این سلسله روایات ابراهیم بن هاشم توثیق نشده، اما آیا کثرت روایت شیخ کلینی و شیخ طوسی از ابراهیم بن هاشم موجب حکم به وثاقت و مدح او نمی‌شود تا از آنجا به‌ واسطه کثرت روایت ابراهیم از اسماعیل مدح و توثیق اسماعیل را برداشت نماییم؟

2. مورد دیگری که اقدام به اظهار نظر و نتیجه‌گیری در باره شخصیت اسماعیل کرده است، جناب میرداماد است که در تعلیقیه‌اش بر اصول الکافی، پس از ذکر حدیثی با این سند: «علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن اسماعیل بن مرار، عن یونس بن عبد الرحمن، قال: قال لی أبو الحسن الرضا علیه السّلام»، طریق شیخ کلینی به علی بن ابراهیم از پدرش را حسن و بلکه صحیح معرفی کرده و با توجه به این که شیخ از اسماعیل بن مرار روایت نموده و این فرد از یونس بن عبدالرحمن به نقل روایت پرداخته است و این که اصحاب بر صحت طریق شیخ کلینی به یونس بن عبدالرحمن اجماع دارند، مجموعه این‌ها را متضمن حکم به وثاقت این فرد دانسته است.۲

1.. إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، ج‏۴، ص۷۶ - ۷۷.

2.. التعلیقة علی أصول الکافی، ص۳۸۰.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13352
صفحه از 186
پرینت  ارسال به