177
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

بخشی از تفسیر موجود - که با قراین، انتساب آن به قمی ثابت است - پذیرفته است؛ اما خوشبختانه نام اسماعیل بن مرار را در فهرست راویانی قرار داده است که در کتاب اصلی علی بن ابراهیم است؛ افزون بر این که نام‌های دیگری چون اسماعیل بن فرار، اسماعیل بن ضرار و اسماعیل بن مهران را نیز اشاره به همین شخصیت مورد بحث دانسته است.۱

3. وضعیت روایات اسماعیل بن مرار

برخی از متأخران به‌ خاطر عدم وجود توثیق خاص، حکم به ضعف روایات اسماعیل بن مرار داده‌اند؛ اما بعضی دیگر، با توجه به وجود توثیقات عامه در باره وی، و نیز از طریق ارائه دلایلی دیگر حکم به اعتبار آنها داده‌اند.

یکم. قایلان به ضعف روایات

علامه مجلسی در ذیل روایتی که این فرد در سند آن قرار دارد، به مجهول‌بودن آن به خاطر حضور اسماعیل بن مرار رأی داده است؛ اما در تحقیق و تصحیحی که بر این کتاب صورت گرفته، حکم به اهمال اسماعیل بن مرار داده‌اند، نه مجهول‌بودن او؛۲ زیرا نام این فرد در کتب رجالی آمده و فقط هیچ جرح یا تعدیلی در باره وی صورت نپذیرفته و این قسم احادیث مهمل است و نه مجهول؛ هر چند باید گفت این اهمال و در نتیجه آن، ضعف روایت به‌ واسطه دلایلی که بر وثاقت این فرد و صحت روایاتش ارائه می‌شود، قابل رفع است.

نوه شهید ثانی نیز بنا بر آنچه پیش از این یادآور شدیم، قایل به ضعف روایات اسماعیل بن مرار است.

دوم. قایلان به صحت روایات

افراد بسیاری صحت روایاتی را که اسماعیل بن مرار در آنها است، بیان کرده‌اند. برخی از آنها را از نظر می‌گذرانیم:

آیة الله خویی، ضمن اشاره به اختلاف افراد در وثاقت اسماعیل بن مرار، به نقل سخن محمد بن حسن بن ولید - که پیش از این به آن اشاره نمودیم _ پرداخته، آن‌ گاه خود بیان می‌دارد که روایت اسماعیل بن مرار از یونس بیش از دویست روایت است و ظاهراً روایاتش از کتب یونس هستند و مقتضای کلام ابن ولید این است که این روایات صحیح و

1.. همان، ج۱، ص۲۷۷.

2.. بحار الأنوار، ج‏۸۶، ص۲۳.


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
176

دوم. راویان از یونس بن عبدالرحمن

روایت از یونس بن عبدالرحمن به عنوان یکی از معیارهای توثیق عمومی راویان مطرح است. برخی با طرح کلام ابن ولید - که بیان داشته است کتب روایی یونس بن عبدالرحمن همه صحیح و مورد اعتماد هستند به جز احادیثی که در سندش محمد بن عیسی بن عبید از یونس منفرد باشد - آن را دال بر وثاقت همه افرادی که با واسطه یا بدون واسطه از یونس روایت کرده باشند، جز محمد بن عیسی دانسته‌اند.۱

البته این شبهه وجود دارد که شاید این استثنا به علت صغر سن محمد بن عیسی هنگام تحمل حدیث بوده باشد. از این رو، آنچه کلام به آن تصریح دارد، تنها حکم به صحت روایات و کتب یونس بن عبدالرحمن است؛ ولی بر این که این حکم از جهت وثاقت راویان آن باشد، دلیلی وجود ندارد. پس حکم به صحت، یا از جهت وجود قراین بر صحت تک تک این روایات است یا از جهت وثاقت در بخشی و وجود قراین در بخش دیگر است.

اما احتمال اول بعید است، زیرا علم به قراین برای تک تک روایات بسیار بعید به نظر می‌رسد و احتمال دوم نیز خلاف ظاهر است، چون استثنا محمد بن عیسی کاشف از آن است که ابن ولید در تصحیحش نگاهش به افراد بوده و نه قراین.۲ بنا بر این، می‌توان وثاقت راویان از یونس، به جز محمد بن عیسی، از جمله اسماعیل بن مرار را نتیجه گرفت.

سوم. راویان در تفسیر القمی

توثیق عامه دیگر نسبت به راویان در تفسیر علی بن ابراهیم قمی صورت گرفته است. طبق این نظریه، تمام راویان موجود در کتاب تفسیر القمی، به شهادت علی بن ابراهیم در مقدمه ثقه‌اند و توثیق وی معتبر است؛ زیرا وی به توصیف بزرگانی چون نجاشی و شیخ طوسی فردی ثقه، دارای قدرت ثبت، مورد اعتماد و صحیح المذهب در نقل حدیث معرفی شده که روایات فراوانی شنیده و کتاب‌هایی نیز نگاشته است.۳

افرادی چون آیة الله خویی۴ و داوری۵ این نظریه را پذیرفته‌اند؛ هر چند جناب داوری بر این باور است که تفسیر موجود، ترکیبی از چند تفسیر است و شهادت قمی در مقدمه، تنها در

1.. منتهی المقال، ج۲، ص۹۲؛ تعلیقه علی منهج المقال، ص۳۲۲؛ الموسوعة الرجالیة المیسره، ص۸۴.

2.. همان، ص۲۸۰.

3.. تفسیر القمی، ج‏۱، ص۴.

4.. مقدمه معجم الرجال، ص۱۴.

5.. اصول علم الرجال، ج۱، ص۲۶۹.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13268
صفحه از 186
پرینت  ارسال به