مطلوب، علمی و روشمند در گونههای پژوهشی خاورشناسان در حدیث شیعه امامیه دست یابیم. بدین منظور، به ناچار باید از کم و کیف، فراوانی و عناوین آنها اطلاعات دقیقی در دست داشته باشیم تا بر اساس این دادهها، تحلیلی جامع و درست از مجموعه آثار منتشر شده ارائه دهیم. برای رسیدن به این مهم دو الگوی ذیل پیشنهاد میشود:
1 - 1. دانشمحور
در الگوی اول با توجه به دستهبندی صورت گرفته در «هندسه دانشهای حدیثی»، آثار منتشر شده خاورشناسان را ذیل هر دسته جای داده و به بررسی و تحلیل میپردازیم. به عبارت دیگر، شیوه دستیابی به نتیجه در اینجا به شیوه «قیاس کل به جزء» است؛ یعنی ابتدا عناوین شاخههای علوم حدیث را در نظر گرفته و سپس آثار در عناوین مرتبط با هر شاخه کدگذاری خواهند شد. میتوان مراحل انجام کار در این فرایند را این گونه برشمرد:
الف) شناسایی پژوهشهای استشراقی در حدیث شیعه امامیه (مأخذشناسی)،
ب) کدگذاری هر پژوهش با توجه به عناوین اصلی و فرعی دانشهای حدیثی (گونهشناسی)،
ج) مطالعه و بررسی دادهها و برونداد توصیفی تحلیلی از هر کدام (تحلیل و روششناسی)،
د) نتیجهگیری نهایی (نقد و آسیبشناسی).
این روش گر چه از جهاتی مطلوب و قابل پذیرش است، اما به دلیل عدم انطباق کامل پژوهشها با عناوین شاخههای مطالعات حدیثی و نیز اختلاف نظر در عناوین و شاخههای فنونِ حدیثپژوهی حدیثپژوهان شیعه و سنی نزد علمای هر دو فرقه، در مقام عمل، کارایی صدردرصد مقبولی ندارد؛ ضمن آن که، بسیاری از آثار خاورشناسان بدون در نظر گرفتن شاخههای حدیثی به نگارش درآمدهاند و برخی از آنان در ذیل دو یا چند شاخه حدیثی جای میگیرند و این امر کار را بر دستهبندی آنها مشکل میسازد. به عبارت دیگر، سبک مطالعات حدیثی خاورشناسان با سنت جاری در جهان اسلام تفاوت جدی دارد و این تفاوت در حدیثپژوهی خود را نشان داده است. در این روش، عناوین و گونههای مطالعات حدیثی در هندسه دانشهای حدیثی از پیش تعیین میشوند، و سپس مطالعات صورت گرفته در ذیل هر دسته به تناسب عنوان و موضوع جای داده میشوند. از این رو، در سیر پیشگفته، مرحلهای به نام «عنوانپژوهی»، یعنی عنوانیابی در مطالعات حدیثی خاورشناسان، بدون در نظر گرفتن عناوین معین در شاخههای حدیثی، گنجانده نشده است.