29
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

آن را می‌توان در شاخه‌ای دیگر نهاد. برای نمونه، مقاله «حدیث شیعه»۱ از اتان کلبرگ۲ را نمی‌توان در شاخه‌های علوم حدیث گنجاند؛ چرا که هم به مباحث تاریخی و هم به حدیث به ما هو حدیث نظر دارد. از این رو، هم‌پوشانی‌هایی از این دست در برخی موارد دیده می‌شود، که با انتخاب این شیوه می‌توان تا حدودی آن معضل را مرتفع ساخت.

4. از دیگر مزایای این الگو، ابتکاری بودن آن است. در تمامی پژوهش‌های صورت گرفته در خصوص حدیث شیعه، کارهای انجام شده به صورت شیوه نخست بوده است؛ مانند پژوهش «حدیث‌پژوهی در نگاشته‌های خاورشناسان (حدیث شیعه، فقه الحدیث، کتابت و اسناد)»، که پیش‌تر اشاره شد. همچنین التشیع و الاستشراق که به مبحث شیعه و استشراق به معنای عام آن نظر دارد. این اثر گر چه بر حدیث شیعه به صورت خاص متمرکز نشده، با این حال، به نظر می‌رسد از معدود آثاری است که با شیوه دوم به مطالعات خاورشناسان پرداخته است. نویسنده در فصول اول و دوم به مباحث مقدماتی پرداخته و اهتمام دانشمندان غرب به موضوع شرق‌شناسی و سپس شیعه‌شناسی را با نگاهی تاریخی و تحلیلی معرفی و تحلیل می‌کند. وی سپس از مباحث خود محورهای ذیل را استخراج کرده، برای هر کدام با ذکر عناوین و اشاره به مطالعات غربیان، به تحلیل و ارزیابی می‌نشیند:

ائمه اهل البیت علیهم السّلام، عقیدة الشیعة، عقیدة المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، الغلو و الغلات. عناوین مذکور با توجه به مجموعه تلاش‌های آنان در موضوع شیعه استخراج شده‌اند؛ یعنی از «جزئیات به کلیات» رسیده است.۳

2. عنوان‌پژوهی و دسته‌بندی آثار

آنچه از مجموع تلاش‌ها بر شناخت مصادر مکتوب خاورشناسان صورت گرفت، گویای آن است که آنان در انجام پژوهش‌های خود از الگوی هندسه دانش‌های حدیثی،۴ شیعه و

1.. "Shi’i Hadith".

2.. Etan Kohlberg.

3.. برخی پژوهش‌ها نیز وجود دارند که به دسته‌بندی آثار نپرداخته‌اند، بلکه به مسائلی چون رویکردها یا عرصه‌های (محورهای) مطالعاتی توجه داشته‌اند؛ مانند: مقالۀ اخیر اتان کلبرگ که به عنوان «مقدمه‌ای» بر فصل حدیث شیعه از جلد دوم کتاب اسلام شیعی فرهاد دفتری آمده است. کلبرگ در این مقاله، به مهم‌ترین رویکردهای خاورشناسان در این باب اشاره کرده، آثار مهم و مسائل مهم مورد نظر در پژوهش‌های انجام شده را مرور می‌نماید (ر.ک: "Introduction” to Shi’i Hadith).

4.. در اینجا هر گاه سخن از علم الحدیث، دانش‌های حدیثی و یا علوم حدیث شود، همگی به یک معنا خواهند بود؛ شایان توجه آن که ترجمه دقیق علوم الحدیث در زبان فارسی همان دانش‌ها یا فنون حدیثی است؛ چرا که این علم مانند علوم تجربی نیست که چندین علم مجزا را در خود داشته باشد، بلکه بهتر آن است تا از واژگانی همچون دانش‌ها یا فنون استفاده شود و بدین سبب درستی معنای اصطلاحی آن مد نظر قرار گیرد. این اشتباه در برخی موارد در ترجمه لاتین هم صورت می‌گیرد؛ به عنــــــوان نمونه، در ترجمه انگلیسی، برگردان Hadith Sciences را می‌بینیم، که با تــــوجه به توضیح پیش‌‌گفتـــــــه، بهتــــــر است از واژه‌های دیگـــــــری مانند Hadith Knowledge یا Hadith Studies استفاده شود.


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
28

1 - 2. عنوان‌ محور

الگوی دوم، معکوسِ روش اول است؛ با این بیان که در این روش اساس کار، فراوانی موضوعات استخراج شده از دل آثار است. به عبارت دیگر، بنای کار در این الگو، رسیدن به نتیجه از اجزا به کلیات است (استقرای از جزء به کل). در این طریق، کلیه آثار شناسایی شده (مأخذشناسی)، بر اساس عناوین و موضوعات خود، دسته‌بندی (عنوان‌پژوهی)، و آن‌گاه با توجه به فراوانی موضوعات در چند دسته تقسیم‌گذاری (گونه‌شناسی) و توصیف، نقد و بررسی (تحلیل، روش‌شناسی و آسیب‌شناسی) می‌شوند. مراحل کاری در این فرایند از این قرارند:

الف) شناسایی پژوهش‌های استشراقی در حدیث شیعه امامیه (مأخذشناسی)،

ب) مطالعه و بررسی داده‌ها و عنوان‌پژوهی هر اثر بر اساس محتوا (عنوان‌پژوهی)،

ج) کدگذاری هر اثر بر اساس فراوانی در عنوان‌پژوهی (مرحله ب) و نیم‌نگاهی به عناوین اصلی و فرعی دانش‌های حدیثی (گونه‌شناسی)،

د) برون‌داد توصیفی - تحلیلی از هر کدام (تحلیل و روش‌شناسی)،

ه) نتیجه‌گیری نهایی (نقد و آسیب‌شناسی).

مزیت این الگو نسبت به پیشین، آن است که:

1. پژوهش‌ها را بر اساس فراوانی طبقه‌بندی کرده‌‌ایم؛ ضمن این که نیم‌نگاهی به هندسه دانش‌های حدیثی داشته‌، از آن الگو نیز غفلت نکرده‌ایم. به عبارت روشن‌تر، ابتدا آثار شناسایی، گردآوری و بررسی می‌شوند. هر کدام از آنها با توجه به موضوع مطالعه شده در آن عنوان‌دهی می‌شود. سپس عناوین استخراج شده با توجه به فراوانی آنها و نگاهی به عناوین اصلی و فرعی در شاخه‌های حدیث‌پژوهی (مورد نظرِ حدیث‌پژوهان قدیم و جدید شیعه و سنی، که در ادامه به صورت مختصر به آن اشاره خواهیم داشت) ذیل عناوینی کدگذاری می‌شوند.

2. بر خلاف الگو اول - که گونه‌شناسی به معنای واقعی صورت نگرفته بود - در این روش، این امر به صورت خوب و دقیقی انجام می‌شود. از این رو، در برشماری مراحل آن، مرحله «عنوان‌پژوهی» نیز گنجانده شده است.

3. برتری دیگر آن، برطرف کردن معضلِ هم‌پوشانی در دسته‌بندی آثار است: یکی از مواردی که در پژوهش‌ها بسیار مشاهده شده، و به نظر نقص در آنها است، این است که برای نمونه در مورد برخی آثار، اگر اثری را در یکی از شاخه‌های حدیثی گنجانده‌اند، از جهتی دیگر

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 14159
صفحه از 186
پرینت  ارسال به