رهگذر فارسیدانی مترجم، گریبانگیر او میشود در بر میگیرد. روشن است که طبق این تعریف، فارسیزدگی به خلط معنایی واژگان فاعربی منحصر نمیشود و دخالت واژگان یاد شده فقط یکی از انواع فارسیزدگی است.
در تقسیمبندی اولیه میتوان فارسیزدگی را به انواع زیر تقسیم کرد (پیشتر این نکته را یادآور میشویم که تقسیمبندی یاد شده بر اساس استقرای تام نیست و این نوشتار مدعی فهرست بستهای در این خصوص نیست):
1.فارسیزدگی مستقیم
این نوع از فارسیزدگی در پی تبادر ناخواسته معنای فارسی واژه فاعربی رخ میدهد. گونه یاد شده مشهورترین نوع فارسیزدگی است و مثالهای فراوان دارد و محور این مقاله را تشکیل میدهد. در ادامه مقاله، مثالهای فراوانی از فارسیزدگی مستقیم در ترجمههای نهج البلاغه خواهد آمد.
2. فارسیزدگی توهمی
ما در این نوع از فارسیزدگی با یک واژه فاعربی و خلط معنای فارسی و عربی آن مواجه نیستیم، بلکه عامل خطا در اینجا شباهت واژه با دیگر واژگان فارسی در نوع حروف، و توهم یکسانی آنها است. مثالهای پیش رو شواهدی از فارسیزدگی توهمی است:
مثال 1:
عن ابی عبدالله أنه کتب بهذه الرسالة الی اصحابه و اَمَرهم بمدارستها و النظر فیها و تعاهدها.۱
ترجمه فارسیزده:... در آن بیندیشند و با آن عهد ببندند.
ترجمه صحیح:... در آن بیندیشند و پیوسته در آن بنگرند.
«تعاهد» در عربی به معنای تفقد، پیوسته سر زدن و قطع رابطه نکردن است. صاحب المصباح المنیر گوید:
عهدی به قریب: ای لقائی، و تعهدت الشیء: ترددت الیه.
چنان که میبینیم این واژه هیچ ارتباطی با تعهد و پیمان فارسی ندارد.
مثال 2: