67
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

ترجمه نامرئی در واقع حاصل سوء استفاده مترجم از رابطه تنگاتنگ عربی و فارسی است. قطعاً مواردی وجود دارد که حوزه معنایی واژه فاعربی در دو زبان عربی و فارسی کاملاً یکسان است. در چنین مواردی شاید نهادن عین واژه فاعربی در متن فارسی بی‌اشکال یا حتی راحج باشد؛ زیرا چه بسا خود واژه فاعربی برای خواننده فارسی زبان آشناتر و مأنوس‌تر از معادل فارسی آن باشد، ولی زیاده‌روی در این کار از سوی مترجمانی که دچار تنبلی ذهنی‌اند و زحمت معادل‌یابی را به خود نمی‌دهند، جدا از این که کاری غیر اخلاقی است، گاه نتایج خنده‌داری مانند زیر به بار می‌آورد:

(فاذا فرغت فانصب(؛

ای پیامبر چون فراغت یافتی نصب کن (!)۱

انواع واژگان فاعربی

واژگان فاعربی از نظر تبارشناختی یا عربی‌تبارند - یعنی از عربی به فارسی رفته‌اند - یا فارسی‌تبارند؛ بدین معنا که از فارسی به عربی رفته‌اند. به دسته دوم در سنت زبان شناسی اسلامی «معرب» یا «دخیل»۲ گویند؛ مثلاً واژه «قهرمان» در اساس فارسی‌تبار است (کهرمان) و واژگانی چون حیله و وحشت عربی‌تبارند.

البته شق سومی هم در اینجا قابل تصور است؛ بدین معنا که واژه فاعربی از زبان سومی به عربی و فارسی راه یافته باشد.

واژگان فاعربی را از لحاظ حوزه معنایی نیز می‌توان تقسیم‌بندی کرد. تفاوت حوزه معنایی واژه در عربی و فارسی ممکن است یکی از صور زیر باشد:

1. عموم و خصوص؛ بدین معنا که بخشی از حوزه معنایی‌شان همپوشانی داشته باشد؛ مثلاً «حیله» در عربی هم به معنای نیرنگ است و هم چاره‌گری و چاره‌اندیشی، ولی در فارسی۳ فقط معنای نیرنگ می‌دهد. بنا بر این، رابطه حوزه معنایی این واژه در عربی و فارسی عموم و خصوص مطلق است. نمودار زیر نشان دهنده رابطه یاد شده است:

1.. هیچ یک از مثال‌هایی که در سراسر این مقاله آمده فرضی نیست. نمونه یادشده برگرفته از ترجمه‌ یک متن، البته پیش از ویرایش و چاپ است.

2.. بین معرب، دخیل، مولد و اعجمی تفاوت‌هایی وجود دارد.

3.. همچنان که یادآوری شد در سراسر این مقاله، منظور از «فارسی»، زبان فارسی امروز است، نه فارسی سده‌های پیش؛ برای مثال در باره همین واژه «حیله» می‌دانیم که در متون کهن فارسی، «حیله» به معنای چاره نیز آمده است، ولی امروزه دیگر هیچ فارسی زبانی به جای جملاتی چون: «چاره‌ای ندارم» یا «چاره چیست؟» نمی‌گوید: «حیله‌ای ندارم» یا «حیله چیست؟»!


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
66

ما ظاهر الله علی عبدٍ النعم حتی ظاهر علیه مؤونه الناس.۱

ترجمه نادرست: خداوند بر هیچ بنده‌ای نعمت آشکار نکرد، مگر این که هزینه زندگی مردم را هم بر او آشکار کرد.

ترجمه درست: خداوند به هیچ بنده‌ای نعمت پی در پی [و سرشار] نداد، مگر این که هزینه زندگی مردم را هم بر او پی در پی [و فراوان] ساخت.

در اینجا ذهن مترجم به ماده ظهور انتقال پیدا کرده، در حالی که تظاهر به معنای «تضافر و فراوانی» است. امام سجاد علیه السّلام می‌فرماید:

و اسبَغَ علیهم من نعمه المتظاهرة؛

نعمت‌های پی در پی که به ایشان داده است.

در باره تفاوت فارسی‌زدگی نوع «1» و «2» باید گفت در نوع «1» لفظ آسیب‌زا در هر دو زبان فارسی و عربی وجود دارد (مثل «سیما»، «دهقان»، و...)، ولی در نوع «2» لفظ آسیب‌زا در زبان فارسی وجود ندارد، بلکه لفظ دیگری در فارسی هست که با لفظ آسیب‌زا قرابت آوایی دارد و همین لفظ واسطه است که باعث توهم مترجم می‌شود؛ به نحوی که این دو (لفظ آسیب‌زا و لفظ واسطه) را یکی می‌پندارد؛ مثلاً مترجم «تعاهد» عربی را (که اصلاً در فارسی کاربرد ندارد) تعهد می‌پندارد، یا در عبارت: «الحسود لایسود»، «لایسود» را (که در فارسی وجود ندارد) به معنای سود نکردن می‌پندارد. تحلیل فارسی‌زدگی نوع «2» نشان می‌دهد که در قیاس با نوع «1» فرایند پیچیده‌تری دارد و گاه در آن نوعی اشتقاق نیز توهم می‌شود.

ما در این مقاله به فارسی‌زدگی نوع «2» و «3» نمی‌پردازیم و به همین اشاره گذرا بسنده می‌کنیم.

3. فارسی‌زدگی نامرئی

این نام را برای ترجمه‌هایی به کار بردیم که مترجم، عین واژه فاعربی را به متن فارسی منتقل کرده است؛ مثلاً در برابر حیله (به معنای چاره‌گری) خودِ لفظ حیله را آورده، یا این که هر دو واژه حیله و چاره (هم واژه فاعربی و هم معادل فارسی آن) را آورده و تردید خود را به خواننده انتقال داده و تکلیف ترجمه را معلوم نکرده است. این شق دوم را می‌توان نوعی مستقل از فارسی‌زدگی (تحت عنوان ترجمه بلا تکلیف) هم خواند.

1.. همان، ج۴، ص۳۷.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13402
صفحه از 186
پرینت  ارسال به