۰.و من کلام له علیه السّلام قاله للأشعث بن قیس و هو علی منبر الکوفة یخطب، فمضی فی بعض کلامه شیء اعترضه الأشعث فیه.۱
با توجه به آنچه گفتیم، واژه «اعترضه» در اینجا نمیتواند به معنای اعتراض فارسی و خردهگیری باشد؛ به ویژه این که با حرف «علی» متعدی نشده است، بلکه به معنای «قطع کردن کلام» است. اشعث سخن حضرت را قطع کرد و به اصطلاح، وسط حرف ایشان پرید. در ترجمههای نهج البلاغه این فقره چنین گزارش شده است:
آیتی: در سخن او عبارتی بود که اشعث بر آن اعتراض کرد و گفت:...
انصاریان: در ضمن گفتارش مطلبی عنوان کرد که اشعث بر آن حضرت اعتراض نموده، گفت:...
دشتی: اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن اعتراض کرد.
شهیدی: در سخن او جملهای آمد، اشعث بر او خرده گرفت.
فیض الاسلام: در ضمن بیاناتش سخنی فرمود که اشعث بر آن جناب اعتراض کرد.
دین پرور: اشعث بن قیس بر کلام حضرت، به اعتراض عرضه داشت:...
مکارم: اشعث بن قیس به امام اعتراض کرد که ای امیر مؤمنان...
انصاری: در اثناء سخن برخورد به موضعی شدند که اشعث از روی اعتراض به آن حضرت گفت:...
استاد ولی: اشعث اعتراض نموده، گفت:...
بهشتی و فارسی اشعث بن قیس از پای منبر فریاد زد:...
چنان که میبینیم، در همه ترجمهها معنای فارسی اعتراض، و خردهگیری و فریاد به ذهن مترجمان تبادر کرده و هیچکدام معنای صحیح واژه را باز نتاباندهاند.
نمونه دیگر، صورت اسمی همین واژه (اعتراض) است:
۰.فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ اللّهِ بِخَبْط وَ شِماس وَ تَلَوُّن وَ اعْتِراض.۲
در اینجا هم برخی مترجمان دچار فارسیزدگی شدهاند.
دشتی: سوگند به خدا مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دوروییها و اعتراضها شدند.