73
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

۰.وَ لَقَدْ اَصْبَحْنا فی زَمان قَدِ اتَّخَذَ اَکْثَرُ اَهْلِهِ الْغَدْرَ کَیساً، وَ نَسَبَهُمْ اَهْلُ الْجَهْلِ فیهِ اِلی حُسْنِ الْحیلَةِ. ما لَهُمْ؟ قاتَلَهُمُ اللّهُ! قَدْ یرَی الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحیلَةِ، وَ دُونَهُ مانِعٌ مِنْ اَمْرِ اللّهِ وَ نَهْیهِ.۱

در اینجا مرحوم شهیدی این واژه را به درستی، «چاره اندیشی» ترجمه کرده است:

شهیدی:... بیشتر مردم آن بی‌وفایی را زیرکی دانند، و نادانان، آن مردم را گُربُز و چاره اندیش خوانند... گاه مرد آزموده و دانا از چاره کار آگاه است...

ولی برخی از مترجمان آن را به«حیله»، «فریب» و یا «نیرنگ» گزارش کرده‌اند که البته ترجمه‌ای ناصواب است:

ارفع: آنان که به تحولات روزگار آگاه‌اند و فریب دادن دیگران را مخالف فرمان پروردگار می‌دانند، با این که توانایی به کار بردن اسباب فریب خلق را دارند، ولی دانسته و با توجه این کار را نمی‌کنند؛ ولی آنهایی که از هیچ گناهی باکی ندارند، فرصت را از دست نمی‌دهند و به مکر و حیله دیگران می‌پردازند.

انصاریان: وفا همزاد درستی است، من سپری بازدارنده‌تر از وفای به عهد سراغ ندارم. کسی که بداند بازگشتش به قیامت چگونه است، مکر نمی‌کند. ما در زمانی قرار گرفته‌ایم که اکثر مردمِ آن مکر را زیرکی پندارند، و نادانان چنین کسانی را به مهارت در چاره‌جویی نسبت دهند. آنان را چه شود؟ خدا نابودشان کند! انسانِ واقف به تحولات، راه حیله را می‌بیند، ولی امر و نهی حق مانع از حیله‌گری اوست.

به طور خلاصه این واژه در ترجمه‌ها این گونه گزارش شده است: «حیله» (آیتی، انصاریان، زمانی، مبشری، اردبیلی، علامه جعفری و خراسانی)، «فریب» (ارفع)، «حیله و چاره‌کار» (اولیایی، بهشتی، فیض الاسلام و انصاری)، «نیرنگ» (دین پرور و فارسی)، «دغل‌باز» (استاد ولی)، «چاره کار» (آقا میرزایی، احمدزاده، شهیدی و معادیخواه) و«مکر و حیله» (دشتی و مکارم). بنا بر این، ترجمه‌های آسیب‌مند را می‌توان ترجمه‌های آیتی، انصاریان، زمانی، مبشری، اردبیلی، علامه جعفری، خراسانی، ارفع، اولیایی، بهشتی، فیض الاسلام، انصاری، دین پرور، فارسی، استاد ولی، دشتی و مکارم دانست.

دهاقین

معرب دهگان فارسی است که در عربی به صورت «دهاقین» و «دهاقنه» جمع بسته

1.. نهج البلاغه، خطبه ۴۱.


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
72

عده‌ای دیگر معادلی مناسب‌تر برگزیده‌اند که دست‌کم دور از آبادی نیست (انحراف، از راه راست به یک سو شدن):

انصاریان: به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.

آیتی: به خدا سوگند، که در آن روزها مردم، هم گرفتار خطا بودند و هم سرکشی. هم دست‌خوش بی‏ثباتی بودند و هم اعراض از حق.

و عده‌ای از مترجمان - شاید به این دلیل که هر چهار واژه‌ای که اینجا در کنار هم قرار گرفته، در یک حال و هوای معنایی است - از اساس این واژه را نادیده گرفته و از ترجمه آن خودداری کرده‌اند.

مکارم: به خدا سوگند مردم در ناراحتی و رنج عجیبی گرفتار آمده بودند.

دین پرور: به خدا سوگند، مردم در بیراهه و بی‏ثباتی و نابسامانی گرفتار آمدند.

تنبیه الغافلین: (و تلوّن و اعتراض) و مختلف احوال شدن و مشی نمودن در عرض طریق بی‏استقامت؛ چه طریق مستقیم از ایشان پوشیده شده و راه راست بر ایشان مختفی گشته.

گفتنی است که معنای صحیح واژه اعتراض در اینجا آشوب و هرج و مرج است.۱

حیله

واژه‌ای عربی‌تبار و از ماده «ح و ل» است. در عربی به معنای چاره‌گری، زیرکی، کاردانی، مهارت و نیک اندیشی در امور است. راغب اصفهانی گوید:

الْحِیلَةُ و الْحُوَیلَةُ: ما یتوصّل به إلی حالة ما فی خفیة، و أکثر استعمالها فیما فی تعاطیه خبث، و قد تستعمل فیما فیه حکمة، و لهذا قیل فی وصف اللّه عزّ و جلّ: وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحال‏؛۲

«حیله» و «حویله» یعنی چیزی که پنهانی ما را به حالتی برساند و بیشتر در امور ناپسند استعمال می‌شود. گاه نیز در امور حکیمانه به کار می‌رود و از این روست که در وصف خدای متعال «شدید المحال» آمده است.

بنا بر این، این واژه لزوماً معنای منفی ندارد و نباید با معنای رایج فارسی آن، یعنی فریب و نیرنگ، خلط شود. در این فقره از نهج البلاغه نیز، واژه حیله به همین معنا، یعنی فقط چاره‌گری و کاردانی، و نه فریب و نیرنگ آمده است:

1.. الاعْتِراض‏: الشغب‏ (کتاب العین).

2.. مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۶۷.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13336
صفحه از 186
پرینت  ارسال به