عدهای دیگر معادلی مناسبتر برگزیدهاند که دستکم دور از آبادی نیست (انحراف، از راه راست به یک سو شدن):
انصاریان: به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
آیتی: به خدا سوگند، که در آن روزها مردم، هم گرفتار خطا بودند و هم سرکشی. هم دستخوش بیثباتی بودند و هم اعراض از حق.
و عدهای از مترجمان - شاید به این دلیل که هر چهار واژهای که اینجا در کنار هم قرار گرفته، در یک حال و هوای معنایی است - از اساس این واژه را نادیده گرفته و از ترجمه آن خودداری کردهاند.
مکارم: به خدا سوگند مردم در ناراحتی و رنج عجیبی گرفتار آمده بودند.
دین پرور: به خدا سوگند، مردم در بیراهه و بیثباتی و نابسامانی گرفتار آمدند.
تنبیه الغافلین: (و تلوّن و اعتراض) و مختلف احوال شدن و مشی نمودن در عرض طریق بیاستقامت؛ چه طریق مستقیم از ایشان پوشیده شده و راه راست بر ایشان مختفی گشته.
گفتنی است که معنای صحیح واژه اعتراض در اینجا آشوب و هرج و مرج است.۱
حیله
واژهای عربیتبار و از ماده «ح و ل» است. در عربی به معنای چارهگری، زیرکی، کاردانی، مهارت و نیک اندیشی در امور است. راغب اصفهانی گوید:
الْحِیلَةُ و الْحُوَیلَةُ: ما یتوصّل به إلی حالة ما فی خفیة، و أکثر استعمالها فیما فی تعاطیه خبث، و قد تستعمل فیما فیه حکمة، و لهذا قیل فی وصف اللّه عزّ و جلّ: وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحال؛۲
«حیله» و «حویله» یعنی چیزی که پنهانی ما را به حالتی برساند و بیشتر در امور ناپسند استعمال میشود. گاه نیز در امور حکیمانه به کار میرود و از این روست که در وصف خدای متعال «شدید المحال» آمده است.
بنا بر این، این واژه لزوماً معنای منفی ندارد و نباید با معنای رایج فارسی آن، یعنی فریب و نیرنگ، خلط شود. در این فقره از نهج البلاغه نیز، واژه حیله به همین معنا، یعنی فقط چارهگری و کاردانی، و نه فریب و نیرنگ آمده است: