میشود. واژه «دهاقین» دو بار در نهج البلاغه بهکار رفته است (نامه 19 و حکمت 37).
دهقان مأخوذ از واژه پهلوی dehgan یا dahigan، و از دو جزء «ده» و «گان» (پسوند اتصاف و دارندگی) ساخته شده است. بنا بر این، معنای اصلی و تحت الفظی آن «منسوب به ده» است.۱ علاوه بر معنای پیش گفته، دهقان در فارسی کهن معانی دیگری نیز داشته که عبارتاند از: ایرانی، راوی اخبار و روایات ایرانی، موبد و زرتشتی، کشاورز.۲
این واژه در حوزه زبان فارسی و در گذر زمان دستخوش تطور معنایی شده، تا جاییکه امروزه در فارسی، آنچه پیش از هر معنای دیگری از این واژه به ذهن متبادر میشود، رعیت، برزگر و کشاورز است.
اما در متون عربی سدههای نخست اسلامی، این واژه در معنای قدیم آن (کدخدا، مرزبان، رئیس و صاحب ده و...) به کار میرفته و منظور از آن رعیت و کشاورز نبوده است. از این رو لغتشناسان عرب در معنای واژه دهقان آوردهاند:
رئیس کشاورزان عجم، رییس اقلیم، صاحب و بزرگ ده، تاجر، و کسی که در تصرف امور قوی است.۳
بر این اساس، واژه «دهاقین» در نهج البلاغه نمیتواند به معنای رعیت جزء و کشاورز ساده باشد و ترجمه این واژه به کشاورز و مانند آن نتیجه بیتوجهی به تطور معنایی واژه، و خلط معنای امروزین فارسی با معنای اصیل و کهنِ واژه است؛ برای نمونه، معادلهای این واژه را در ترجمههای نهج البلاغه مرور میکنیم:
۰.وَ قالَ علیه السّلام، وَ قَدْ لَقِیهُ عِنْدَ مَسیرِهِ اِلَی الشّامِ دَهاقین الاَنْبارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَینَ یدَیهِ.۴
این واژه را احمدزاده، ارفع، آقا میرزایی، آیتی، دشتی، شهیدی، فارسی، دین پرور و خراسانی «دهقانان»، و آقایان انصاریان، اولیایی، بهشتی و انصاری «کشاورزان» ترجمه کردهاند. علامه جعفری معادل «روستاییان» و معادیخواه «مالکان» را برگزیده است. فیض الاسلام، استاد ولی، مبشری و مکارم تعبیر «کدخدایان» را ترجیح دادهاند، و سرانجام اردبیلی آن را «دهاقین» و زمانی «بزرگان» گزارش کرده است. بنا بر این، ترجمههای آسیبمند عبارت