77
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

اردبیلی، خراسانی، علامه جعفری و استاد ولی) همان لفظ ریاضت را - که مصداق فارسی‌زدگی است - در ترجمه آورده‌اند؛ برای نمونه:

انصاریان: آن‌ چنان نفس خویش را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان زمانی که برای خوردن یابد شاد شود.

برخی نیز معادل‌های فارسی‌زده دیگری را چون: «رنج و سختی» (ارفع)، «سخت» (معادیخواه) یا «تربیت سخت» (دین پرور) آورده‌اند.

سیما

این واژه اصالت عربی دارد و از ریشه «سَوَمَ» است. در عربی به معنای علامت و نشانه،۱ و در فارسی به معنای چهره و صورت است.۲ بنا بر این، حوزه‌های معنایی این واژه در فارسی و عربی هیچ نقطه مشترکی ندارند و نسبت میان آنها تباین است.

این واژه در قرآن هم به معنای نشانه و علامت آمده است:

(سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود)؛

نشانه آنها در رخسارشان از اثر سجود پیدا است.۳

این واژه در نهج‌ البلاغه نیز به‌ کار رفته است:

۰.وَ اِنّی لَمِنْ قَوْم لاتَأْخُذُهُمْ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لائِم، سیماهم سیمَا الصدیقین، و کَلامُهُمْ کَلامُ الاَبْرارِ۴

شهیدی: نشانه‌های آنان، نشانه راستکاران و سخنشان، گفتار درست‌کرداران.

در این فقره، ترجمه صحیح از سیما، نشانه و علامت است، و معادل‌هایی از قبیل، چهره و سیما، مصداق فارسی‌زدگی است. گفتنی است که جز در ترجمه شهیدی، اردبیلی، تنبیه الغافلین و ترجمه قرن 5 و 6، بقیه ترجمه‌ها جملگی این واژه را به چهره، سیما، رخسار و قیافه برگردانده‌اند.۵

1.. معجم المقاییس اللغة، ج۳، ص۱۱۸؛ مجمع البحرین، ج۶، ص۹۶؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن‏، ج۱، ص۳۱.

2.. فرهنگ فارسی عمید، ص۸۲۵.

3.. سوره فتح، آیه ۲۹.

4.. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.

5.. این واژه را انصاریان، خراسانی، آقامیرزایی، آیتی، بهشتی، فارسی، فیض الاسلام، معادیخواه، دین پرور، علامه جعفری و احمدزاده «چهره»، دشتی، مبشری، مکارم، استاد ولی «سیما»، اردبیلی «علامت»، ارفع، انصاری «رخسار»، شهیدی «نشانه»، و زمانی «قیافه» ترجمه کرده‌اند.


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
76

چون سست، خوار و پست، نتیجه خلط معنای فارسی و عربی، و مصداق فارسی‌زدگی هستند و در باره معادل‌هایی چون نااستوار، بی‌بنیان و... باید در بهترین حالت گفت که دقت لازم را ندارند.

ریاضت

این کلمه از ریشه (رَ _ وَ _ ضَ) و عربی است و معنای آن در زبان عربی، تربیت است. در مجمع البحرین آمده است:

مراد از ریاضت، بازداشتن نفس از حرکات بی‌نظم و بی‌سر و سامان است و قرار دادن نفس به نحوی است که اطاعت، ملکه نفس گردد.

همچنین ریاضت به معنای تمرین مقدماتی اسب مسابقه نیز آمده است.۱ البته آنچه امروزه از این واژه، در فارسی اراده می‌شود بیشتر تحمل رنج و تعب برای تهذیب نفس و گوشه‌نشینی توأم با عبادت است.۲ بنا بر این، بین حوزه‌های معنایی این واژه در عربی و فارسی، رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است.

حضرت می‌فرمایند:

۰.وَ ایمُ اللّهِ یمیناً اَسْتَثْنی فیها بِمَشیئَةِ اللّهِ، لاَرُوضَنَّ نَفْسی رِیاضَةً تَهِشُّ مَعَها اِلَی الْقُرْصِ اِذا قَدَرَتْ عَلَیهِ مَطْعُوماً.۳

شهیدی: نفس خود چنان تربیت کنم که اگر گرده نانی برای خوردن یافتم، شاد شود.

در شرح ابی الحدید نیز این واژه به معنای تمرین یا تربیت آمده است،۴ اما بیشتر مترجمان، در برابر این کلمه از همان لفظ (ریاضت) استفاده کرده‌اند که ترجمه صحیحی به شمار نمی‌آید؛ زیرا در فارسی امروزی، ریاضت یعنی مرتاض بودن و انجام تمارین بسیار سخت، که از نظر شرع معمولاً مردود است.

در میان ترجمه‌های مورد مطالعه، فقط آقا میرزایی، اولیایی، بهشتی، شهیدی، فیض‌ الاسلام، انصاری و آیتی لفظ «تربیت» یا «پرورش»را - که معادل صحیح واژه است - آورده‌اند. اکثر مترجمان (احمدزاده، انصاریان، دشتی، زمانی، مبشری، فارسی، مکارم،

1.. مجمع البحرین، ج۴، ص۲۱۰؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج۲، ص۱۲۴.

2.. فرهنگ فارسی معین.

3.. نهج البلاغه، نامه ۴۵.

4.. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۱۶، ص۲۹۵.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13322
صفحه از 186
پرینت  ارسال به