79
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

برای نمونه:

انصاریان: محبوب‌ترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده‌ای است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یاری داده، پس اندوه را شعار خود کرده، و خوف از عذاب را تن‌پوش خویش.

عزیز

«عزیز» از نام‌های خداوند است که در قرآن و حدیث، بارها تکرار شده است. بیشتر لغویان سه معنا برای این واژه ذکر کرده‌اند:

1. کمیاب، نادر، نایاب،

2. چیره، غالب،

3. مصون، نفوذ ناپذیر، دست نایافتنی.۱

روشن است که این معنا نباید با معنای فارسی «عزیز» یعنی گرامی، محبوب و ارجمند خلط شود؛ مثلاً در این فقره از نهج البلاغه «عزیز» به همین معنای سوم، یعنی دست نایافتنی، نفوذ ناپذیر و مصون آمده است:

۰.اِعْلَمُوا عِبادَاللّهِ، اَنَّ التَّقْوی دارُ حِصْن عَزیز، وَ الْفُجُورَ دارُ حِصْن ذَلیل، لا یمْنَعُ اَهْلَهُ، وَ لا یحْرِزُ مَنْ لَجَاَ اِلَیهِ۲

برخی از مترجمان این واژه را «ارجمند» (فیض الاسلام، احمدزاده، اولیایی، مبشری و اردبیلی)، «باارزش» (علامه جعفری)، یا «گرامی» (بهشتی) ترجمه کرده، و یا از تعابیری ترکیبی همچون «استوار و گرامی» (فارسی) یا «بلند و گرامی» (خراسانی) استفاده کرده‌اند۳ که در همگی خلط معنای عربی و فارسی مشاهده می‌شود. ناگفته پیداست که الفاظی چون ارجمند و عزیز برای استحکام حصار به کار نمی‌رود و توصیف قلعه با این صفات منطقی نمی‌نماید. وانگهی تقابل این کلمه، با واژه «ذلیل» در این فقره، به ایضاح مفهوم آن کمک می‌کند. در اینجا این دو وصف از نظرگاه معنایی در برابر هم قرار گرفته‌اند و چنان که پیش‌تر گفتیم، خانه ذلیل، خانه‌ای است با دیوارهای کوتاه و فاقد ویژگی امنیت و حفاظت کنندگی (ر.ک: مدخل «ذلیل» در همین مقاله). بنا بر این، «عزیز» در اینجا در مقابل «ذلیل»، و به

1.. الزینة فی معانی الکلمات الاسلامیه، ماده «العزیز».

2.. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷.

3.. بقیه ترجمه‌های مورد مطالعه چنین است: شهیدی، دین پرور و آیتی (استوار)، مکارم (محکم و نیرومند)، دشتی و معادیخواه (شکست ناپذیر)، انصاری (محکم ارجمند)، ارفع و استاد ولی (محکم و استوار)، آقا میرزایی (ایمن و محکم)، انصاریان (نفوذ ناپذیر)، و زمانی (مورد اطمینان).


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
78

شعار

این کلمه اصالت عربی دارد و از «شَ _ عَ _ رَ» گرفته شده است. در فرهنگ‌نامه‌های عربی آمده است:

الشِّعار: الذی یتنادَی به القومُ فی الحرب لیعرِف بعضُهم بعضاً؛

شِعَار چیزی است که در جنگ‌ها به وسیله آن جنگجویان خود را می‏شناسانند و وجودشان را اعلام می‏دارند.

همچنین شعار جامه‌ای است که مستقیماً روی بدن قرار می‌گیرد؛ چون‌ که موهای روی پوست را لمس می‌کند.۱

در فارسی به معنای جملات آهنگینی است که برای بیان نظرهای جمعی (سیاسی، اجتماعی) به وسیله جمع یا گروهی بیان می‌گردد. و این تقریباً با یکی از دو معنایی که برای شعار عربی گفته شد مطابقت دارد. از این رو می‌توان گفت بین حوزه معنایی واژه در عربی و فارسی رابطه عموم و خصوص مطلق بر قرار است.

امام می‌فرماید:

۰.عِبادَ اللّهِ، اِنَّ مِنْ اَحَبِّ عِبادِ اللّهِ اِلَیهِ عَبْداً أعانَهُ اللّهُ عَلی نَفْسِهِ، فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ، وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ۲

استاد ولی: از این رو جامه زیرینِ اندوه، و پوشش روییینِ ترس در بر دارد.

ابن ابی الحدید در مورد این واژه گفته است:

استشعر الحزن جعله کالشعار و هو ما یلی الجسد من الثیاب و تجلبب الخوف جعله جلباباً أی ثوباً؛۳

حزن و اندوه را مانند لباسی قرارداد. لباس استعاره‌ای برای حزن است.

روشن است که استفاده از خود کلمه «شعار» در برگردان این واژه درست نیست؛ زیرا امروزه خواننده فارسی زبان، از کلمه شعار، «جامه زیرین» را نمی‌فهمد، بلکه ذهن او به جملات آهنگینی انتقال می‌یابد که معمولاً در گردهمایی‌ها و راهپیمایی‌ها گفته می‌شود. بنا بر این، مترجمانی که از لفظ شعار در برگردان این واژه استفاده کرده‌اند،۴ دچار فارسی‌زدگی شده‌اند؛

1.. معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۹۴؛ ترجمه و تحقیق مفردات قرآن، ج۲، ص۳۳۲.

2.. نهج البلاغه، خطبه ۸۷.

3.. شرح ابن ابی الحدید، ج۶، ص۳۶۴.

4.. آقا میرزایی، انصاریان، اولیایی، بهشتی، شهیدی، فارسی، فیض الاسلام، و انصاری.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13300
صفحه از 186
پرینت  ارسال به