شعار
این کلمه اصالت عربی دارد و از «شَ _ عَ _ رَ» گرفته شده است. در فرهنگنامههای عربی آمده است:
الشِّعار: الذی یتنادَی به القومُ فی الحرب لیعرِف بعضُهم بعضاً؛
شِعَار چیزی است که در جنگها به وسیله آن جنگجویان خود را میشناسانند و وجودشان را اعلام میدارند.
همچنین شعار جامهای است که مستقیماً روی بدن قرار میگیرد؛ چون که موهای روی پوست را لمس میکند.۱
در فارسی به معنای جملات آهنگینی است که برای بیان نظرهای جمعی (سیاسی، اجتماعی) به وسیله جمع یا گروهی بیان میگردد. و این تقریباً با یکی از دو معنایی که برای شعار عربی گفته شد مطابقت دارد. از این رو میتوان گفت بین حوزه معنایی واژه در عربی و فارسی رابطه عموم و خصوص مطلق بر قرار است.
امام میفرماید:
۰.عِبادَ اللّهِ، اِنَّ مِنْ اَحَبِّ عِبادِ اللّهِ اِلَیهِ عَبْداً أعانَهُ اللّهُ عَلی نَفْسِهِ، فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ، وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ۲
استاد ولی: از این رو جامه زیرینِ اندوه، و پوشش روییینِ ترس در بر دارد.
ابن ابی الحدید در مورد این واژه گفته است:
استشعر الحزن جعله کالشعار و هو ما یلی الجسد من الثیاب و تجلبب الخوف جعله جلباباً أی ثوباً؛۳
حزن و اندوه را مانند لباسی قرارداد. لباس استعارهای برای حزن است.
روشن است که استفاده از خود کلمه «شعار» در برگردان این واژه درست نیست؛ زیرا امروزه خواننده فارسی زبان، از کلمه شعار، «جامه زیرین» را نمیفهمد، بلکه ذهن او به جملات آهنگینی انتقال مییابد که معمولاً در گردهماییها و راهپیماییها گفته میشود. بنا بر این، مترجمانی که از لفظ شعار در برگردان این واژه استفاده کردهاند،۴ دچار فارسیزدگی شدهاند؛