81
فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78

سپهر: و به آب بی‌خبری آن را آبیاری کردند.

فیض الاسلام: به غفلت و فریب آن‌ را آب داده، هلاکت را درو کردند.

تنبیه الغافلین: و آب داده‏اند انحراف و نافرمانی را به آب غفلت و فریب.

نهج‌ البلاغه قرن 5 و6: و آب دادند به او فریفتگی را.۱

فحش

این واژه تبار عربی دارد. در فرهنگ‌نامه‌های عربی آمده است:

۰.کلُّ شی‏ء جاوَزَ قَدرَه فهو فاحش‏.۲

فحش و فاحشه و فحشاء هر قول و فعلی است که قبح آن بزرگ و آشکار باشد.۳ همچنین در النهایه آمده است:

قد تکرر ذکر الْفُحْشُ‏ و الْفَاحِشَةُ و الْفَوَاحِشُ‏ فی الحدیث، و هو کلما یشتد قبحه من الذنوب و المعاصی... و قد یکون‏ الْفُحْشُ‏ بمعنی الزیادة و الکثرة.۴

در قرآن چندین بار از این کلمه به معنای گناه آشکار و کلان استفاده شده است. در این مورد می‌توان به این آیه شریف از قرآن استناد کرد:

(اتْلُ مَا أُوحِی إِلَیکَ مِنَ الْکِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ. إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ. وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ. وَ اللَّهُ یعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ)؛۵

آنچه را از این کتاب به تو وحی شده است، بخوان و نماز را برپا دار، یقیناً نماز از گناهان آشکار، و کارهای ناپسند باز می‏دارد؛ و همانا ذکر خدا بزرگ‏تر است، و خدا آنچه را انجام می‏دهید می‏داند.

حتی در فارسی امروز هم «فاحش» به معنای آشکار و کلان کاربرد دارد؛ مثلاً وقتی می‌گوییم: «تفاوت فاحش»، منظورمان تفاوت آشکار و معتنابه است. البته خود کلمه فحش در فارسی معاصر به معنای سخنان ناروا و دشنام و ناسزا است و همین باعث شده است که

1.. انصاریان، شهیدی، استاد ولی، علامه جعفری، معادیخواه این واژه را «فریب»، خراسانی آن را «بی‌خبری»، و فیض الاسلام و اردبیلی آن را «غفلت و فریب» ترجمه کرده‌اند.

2.. معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۷۸.

3.. ترجمه و تحقیق مفردات قرآن، ج۴، ص۱۹.

4.. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۳، ص۴۱۵.

5.. سوره عنکبوت، آیه ۴۵.


فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
80

معنای مصون و حفاظت کننده خواهد بود.

غرور

این واژه از ریشه «غ _ ر _ ر» است و تبار عربی دارد. در عربی به معنای فریب دادن، غفلت و بی‌خبری است.۱ این واژه جزء کلماتی است که پس از راه یافتن به فارسی معنای کاملاً جدیدی یافته است. امروزه در فارسی غرور به معنای تکبر و نخوت است۲ و به روشنی پیداست که این دو معنا کاملاً متفاوت‌اند و میانشان رابطه تباین برقرار است. بنا بر این، باید این کلمه را در متون دینی به همان معنای اصیل آن (یعنی فریب، غفلت، و بی‌خبری) بدانیم و بفهمیم. این واژه در این آیه قرآن نیز به همان معنای اصیل یاد شده آمده است:

(یعِدُهُمْ وَ یمَنِّیهِمْ وَ مَا یعِدُهُمُ الشَّیطَانُ إِلَّا غُرُوراً)؛۳

شیطان به آنان وعده دروغ می‏دهد، و در آرزوهای سراب‏وار می‏اندازد، و جز وعده فریبنده به آنان نمی‏دهد.

در نهج‌ البلاغه آمده است:

۰.زَرَعُوا الْفُجُورَ، وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ، وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ.۴

برخی از مترجمان نهج‌ البلاغه (آقا میرزایی، احمدزاده، بهشتی و فارسی) بر اثرخلط معنای فارسی و عربی، این واژه را «خودکامگی» معنا کرده‌اند که مصداق فارسی‌زدگی مستقیم و آشکار است. گروه دیگری از مترجمان (اولیایی، مبشری، ارفع، آیتی، دین‌ پرور و زمانی) عین لفظ «غرور» را نهاده‌اند. با توجه به این که امروزه در فارسی از این کلمه مفهوم «تکبر» متبادر می‌شود، چنین کاری مصداق ترجمه نامرئی، و یکی از انواع فارسی‌زدگی غیرمستقیم است.

ترکیب عطفی «غرور و فریب» (انصاری، مکارم و دشتی) نیز به دلیل یاد شده، مناسب نیست و در آن تکلیف ترجمه معلوم نشده است. نیز دیگری از مترجمان هستند که به معنای دقیق واژه عنایت داشته‌اند:

انصاریان:... و آب فریب پای آن ریختند.

شهیدی: و آب فریب به پای آن هشتند.

1.. الْغِرَّةُ: بِالْکَسْرِ الْغَفْلَة ... و (غَرَّتْهُ‏) الدُّنْیا (غُرُوراً) مِنْ بَابِ قَعَدَ خَدَعَتْهُ بِزِینَتِهَا (المصباح المنیر).

2.. فرهنگ فارسی عمید، ص۹۲۸.

3.. سوره نساء، آیه ۱۲۰.

4.. نهج البلاغه، خطبه ۲.

  • نام منبع :
    فصلنامه علمی - پژوهشی علوم حدیث شماره78
    تاريخ انتشار :
    1394
تعداد بازدید : 13217
صفحه از 186
پرینت  ارسال به