روایات تفاضل یونس علیه السلام و یحیی علیه السلام؛ تعارض و راهکارها - صفحه 12

دانسته شده است. این موضوع با روایات لعن مجرد ماندن،۱ آیات و روایات ترغیب به ازدواج، دوستداری زنان و ازدواج پیامبران در تعارض است۲ و محققانی به این تعارض توجه داشته‌اند.۳ شایان ذکر است که حُسن بودن عدم ازدواج، آموزه‌ای مسیحی است و بنا بر گزارش شیخ مفید، مسیحیان بر این باورند که افراد مؤمن در بهشت، به فرشتگانی تبدیل می‌شوند که یکی از ویژگی‌های آنها ازداوج نکردن است:

۰.و هو مأخوذ من مذهب النصاری، الذین زعموا أن المطیعین فی الدنیا یصیرون فی الجنة ملائكة لا یطعمون و لایشربون و لا ینكحون.۴

این گزارش نشان‌گر این است که در نگاه مسیحیان ازداوج حُسن ذاتی نداشته و حتی از موانع تعالی معنوی نیز به شمار می‌آید.

3. رفع تعارض

روش تحلیل و مبانی علمی _ اعتقادی محقق، در پذیرش تعارض احادیث منع تفضیل و راهکارهای رفع آن تأثیر جدی دارد؛ تنوع راهکارها و داوری‌ها، به تفاوت روش‌ها و مبانی فهم و نقد این احادیث برمی‌گردد. راهکارهای ذیل، برآیند انتزاع ذهنی نویسنده بوده و هر یک، رویکردی قابل تأمل در این مسئله است.

1-3. راهکار تضعیف

احادیث منع تفضیل، به دلیل تکثر ابعاد تعارض آنها با ادله اسلامی، در ذهن مخاطب این پرسش را تداعی می‌کند که چگونه چنین متونی در تضاد با گفتمان غالب اسلامی شکل گرفته‌اند؟ چه بسا جریان‌هایی با هدف تردید در آموزه‌های اسلامی، افرادی را برای ترویج انگاره‌های شوم خود در پوشش این احادیث به خدمت گرفته باشند.

با این پیش‌فرض می‌توان ادعا نمود که احادیث منع تفضیل، اعتبار لازم را برای تعارض با آموزه‌های اسلامی ندارند؛ زیرا نفسِ مخالفت با آموزه‌های معتبر و اجماعی و به طور خاص،

1.. «لعن الله وأمّنت الملائکة علی رجل تأنّث و امرأة تذکّرت، و رجل تحصّر.... » الأصول الستة عشر من الأصول الأولیة، ص۱۴۴؛ « أربعة لعنوا فی الدنیا والآخرة... و رجل حصور...». المعجم الکبیر، ج ۸، ص۲۰۴- ۲۰۵.

2.. برای نمونه، ر.ک: «مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ صَلی اللَّهُ عَلَیْهِمْ حُبُّ النِّسَاءِ» (الکافی، ج ۵، ص۳۲۰؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۳)؛ «حبب إلی من الدنیا النساء...» (السنن (نسائی)، ج ۷، ص۶۱)؛ «أعطینا أهل البیت سبعة لم یعطهن أحد قبلنا، و لا یعطاها أحد بعدنا: الصباحة،..، و المحبة من النساء» (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۷).

3.. ر.ک: الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص۹۲۰ - ۹۲۱.

4.. تصحیح اعتقادات الإمامیة، ص۱۱۷.

صفحه از 38