روایات تفاضل یونس علیه السلام و یحیی علیه السلام؛ تعارض و راهکارها - صفحه 19

جنسی به ذهن تبادر می‌شود و احتمال دوم بعید است؛ هر چند تبادر یکی از ادله صحت معنا است، لکن در صورت وجود قرینه مخالف آن یا تعارض با سیاق اعتبار خود را از دست داده و معنای غیر متبادر جایگزین آن می‌شود. با بررسی گسترده به دست آمد که برخورد ناخواسته و تصادفی یحیی علیه السلام با زنی در مسیر قدم زدن به همراه عیسی علیه السلام شایع بوده و در متون اسلامی نیز بازتابیده است:

۰.خرج عیسی بن مریم و یحیی بن زكریا یتماشیان، فصدم یحیی امرأة، فقال له عیسی: یا بن خالة! قد أصبت الیوم خطیئة ما أظن أنه یغفر لك أبداً. قال: و ما هی یا بن خالة؟ قال: امرأة صدمتها. قال و الله! ما شعرت بها. قال: سبحان الله! بدنك معی، فأین روحك؟ قال: معلق بالعرش و لو أن قلبی اطمئن إلی جبریل لظننت أنی ما عرفت الله طرفة عین.۱

هر چند این متن از نگاه برخی از محققان غریب نموده و حتی شبهه اسرائیلی بودن آن نیز مطرح است،۲ لکن برخی نیز ضمن تلقی به قبول، تحلیلی عرفانی از آن ارائه کرده‌اند؛ برای نمونه تستری (م283ق) ذیل تفسیر آیه «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ و خَشِی الرَّحْمنَ بِالْغَیبِ»، با استشهاد به این حکایت می‌نویسد:

۰.من عبد اللَّه فی سره أورثه الیقین، و من عبد اللَّه بصدق اللسان لم یستقر قلبه دون العرش، و من عبد اللَّه بالإنصاف كانت السماوات و الأرض فی میزانه.... حكی عن یحیی و عیسی علیهما السلام أنهما خرجا یمشیان، فصدم یحیی امرأة، فقال له عیسی: یا ابن خالتی! لقد أصبت الیوم خطیئة، ما أری اللَّه یغفرها لك. قال: و ما هی؟ قال: صدمت امرأة. قال: و اللَّه ما شعرت بها. قال عیسی: سبحان اللَّه! بدنك معی، فأین قلبك؟ قال: معلق بالعرش، و لو أن قلبی اطمأن إلی جبریل _ صلوات اللَّه علیه _ طرفة عین، لظننت أنی ما عرفت اللَّه عزّ وجلّ.۳

ابن میثم نیز در تحلیل مقام مراقبت اولیای الهی با استشهاد به این داستان می‌نویسد:

۰.و أعلم أنّ المراقبة إحدی ثمرات الإیمان و هی رتبة عظیمة من رتب السالكین...، و من نال هذه الرتبة فقد یغفل عن الخلق حتی لا یبصرهم و لا یسمع أقوالهم. و مثّل هذا بمن یحضر فی خدمة ملك عظیم فإنّ بعضهم قد لا یحسّ بما یجری فی حضرة الملك من استغراقه بهیبته، و بمن یشغله أمر مهمّ یفكَّر فیه. و روی: أنّ یحیی بن زكریا علیه السلام مرّ بامرأة

1.. تفسیر التستری، ص۱۳۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۶۴، ص۱۹۷؛ حلیة الأولیاء، ج۱۰، ص۹.

2.. «فیه غرابة و هو من الإسرائیلیات.» (البدایة و النهایة، ج ۲، ص۶۰ – ۶۲).

3.. تفسیر التستری، ص۱۳۰.

صفحه از 38