حضرت عبدالعظيم عليه السلام از نگاهي ديگر - صفحه 116

جداً شگفت آور است كه گفته شود: «كان مرضياً» از زبان برقى، «حاكى از عظمت و بزرگوارى و موقعيت عظيم» شخص، در نزد «مشايخ اجازه» است. ۱ و بدين طريق، شأن والا و موقعيت برجسته حضرت عبدالعظيم اثبات شده! و يا تعبير «رضى اللّه عنه» از شيخ طوسى، «بسيار با اهميّت» تلقى شده و حاكى از اعتماد و اطمينان و موجب مدح و ثنا شمردن گردد! ۲
آقاى عطاردى علاوه بر اين برداشتهاى اغراق آميز از تعبير «كان مرضيا» در من لا يحضره الفقيه، استفاده مى كند كه شيخ صدوق، «نهايت اعتماد» را به عبدالعظيم حسنى داشته است؛ زيرا صدوق، پس از ذكر روايتى از وى در باب يوم الشك از كتاب الصوم فقيه، مى گويد:
هذا حديث غريب، لااعرفه إلاّ من طريق عبدالعظيم الحسنى و كان مرضيا.
آقاى عطاردى، پس از ذكر اين عبارت فقيه، مى نويسد:
اين گفتار صدوق، نهايت اعتمادى است كه اين محدّث بزرگ به او دارد، با اينكه تصريح مى كند اين حديث در طرق ساير مشايخ نيست و به اصطلاح شاذّ و نادر است، باز به جهت اطمينانى كه به صداقت و درستى اين راوى بزرگوار دارد، از استناد به حديث او كه متفرد در روايت خبر است خوددارى نمى كند. ۳
ولى به نظر مى رسد «مرضى بودن» بيش از «اعتماد» چيزى را اثبات نمى كند و مقرون بودن به «غرابت حديث» در اين مورد، مفاد مرضى بودن را افزايش نمى دهد؛ چون غريب بودن اين حديث، به لحاظ سند و به خاطر اشتمال آن بر سهل بن سعد است كه در هيچ جاى ديگر، روايتى از او نقل نشده است؛ ولى شيخ صدوق نمى خواهد به «اين روايت» شاذ، به دليل وجود عبدالعظيم حسنى، «استناد و اعتماد» كند و نقل عبدالعظيم را براى «اعتبار حديث» ـهرچند شاذ باشدـ كافى

1.زندگانى عبدالعظيم، ص ۲۹.

2.همان، ص ۲۷.

3.همان، ص ۲۹.

صفحه از 120