چند پرسش درباره مسند حضرت عبدالعظيم عليه السلام - صفحه 153

آيا بپذيريم كه اين گناه كبيره از قرآن به دست نمى آيد و تنها بر پايه گفتار رسول خداست يا توجيهى ديگر دارد؟ توجيه ديگر را يادآور شويد.
3. توجيه و تحليل حديث سى و هشتم مسند چيست؟
مگر همه چيز با قضا و قدر الهى نيست؟ چگونه است كه به گفته اين روايت، تنها اين هشت چيز با قضا و قدر الهى است؟
4. در حديث يازده مسند، امام عليه السلام ، در تفسير آيه «و أوحى إلىّ هذا القرآن، لأنذركم به و من بلغ» امام عليه السلام گويا «من بلغ» را عطف به ضمير «كم» نمى گيرد، بلكه «من بلغ» را عطف به ضمير انا در اُنذر مى داند. چگونه اين عطف قابل توجيه است؟
آيا حديث، همين حقيقت را مى گويد يا منظور ديگرى دارد؟ توجيه و تحليل حديث چگونه است؟
5. در حديث يكم مسند، درباره دزد و كسى كه براى شكار لهوى بيرون مى رود، آمده است: اين دو نفر در حال اضطرار، حقّ خوردن مردار را ندارند. مردار ـ همان گونه كه در حال اختيار بر اين دو حرام است ـ در حال اضطرار نيز حرام خواهد بود. ر.ك: «... ليس لهما أن يأكلا الميتة إذا اضطرّا هي حرام عليها في حال الاضطرار كما هي حرام عليها في حال الاختيار...».
آيت اللّه بروجردى ـ قدس سرّه ـ در اين مورد در البدر الزاهر، ص 297 گفته است: «ولكنّ العمل بمضمون الرواية مشكل، فإنّ حفظ النفس من أهمّ الواجبات، فكيف يمكن لفقيه يلتزم بحرمة أكل الميتة لمثل الصائد، إذا توقّف حفظ نفسه على أكلها؟»
عمل به مفاد اين روايت، مشكل است؛ چرا كه حفظ جان از مهم ترين واجبات است.
بنابراين، چگونه فقيه مى تواند خوردن مردار را براى فردى چون صيّاد، در صورتى كه حفظ جانش وابسته به خوردن مردار است، حرام بداند.
سؤال ما اين است كه اين جمله چگونه توجيه و تحليل مى شود؟ آيا معناى

صفحه از 152