حاشيه اي بر مقاله حضرت عبدالعظيم عليه السلام از نگاهي ديگر - صفحه 132

گفتار ايشان دو بخش دارد:
الف. آنچه از معجم الرجال آورده اند (كه حتماً منظورشان معجم رجال الحديث حضرت آيه اللّه خويى ـ قدس سرّه ـ است).
ب) بيش از صد روايت را رقم چشم گير و فوق العاده در مقايسه با اصحابى كه كثير الرواية هستند نمى دانند.
درباره بخش اوّل گفتنى است كه:
مرحوم آيه اللّه خويى در معجم الرجال الحديث، سى روايت را از حضرت عبدالعظيم حسنى به كتب اربعه ارجاع داده اند؛ در عنوان عبدالعظيم پنج روايت، در عنوان عبدالعظيم بن عبداللّه سه روايت و در عنوان عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى 22 روايت كه مجموعاً سى روايت مى شود. نه 22 روايت.
و درباره بخش دوم مى گوييم البته كثرت روايت همان گونه كه اشاره شد ـدرجاتى دارد و اصحاب كثيرالروايت بعضى در اوج و بعضى متوسط هستند. براى توضيح بيشتر ما به برخى از افراد كه در رجال النجاشى درباره آنان آمده كه كثيرالرواية و يا كثيرالحديث هستند و همچنين برخى كه درباره آنان گفته شده قليل الحديث هستند، اشاره مى كنيم و اندازه كثرت روايات آنان و قلّت آن را با مراجعه به معجم حدوداً مشخص مى كنيم و اين خود به وضوح اثبات مى كند كه دارنده بيش از صد روايت كثيرالحديث و الرواية است.
البته در رأس همه شايد ابراهيم بن هاشم و به ترتيب، ديگرانى از قبيل أبان و مانند آن باشند تا مى رسد به كسانى كه كثرت روايتشان از حضرت عبدالعظيم كمتر است.
البته گمان نمى كنم كه نويسنده محترم در تطبيق عنوان كثيرالرواية والحديث بر ايشان ايرادى داشته باشد، گرچه نوشته ايشان چنين چيزى را به ذهن مى رساند.
و اگر منظور ايشان اين است كه از محتواى روايات ايشان چيزى به دست نمى آيد، اين همان اشكالى است كه با توجه به متن روايات عبدالعظيم مطرح

صفحه از 136