(ج 2 ، ص 178)؛ حديثى از امام رضا عليه السلام به نقل از امام صادق عليه السلام (ج 2 ، ص 179)؛ خبرى از جدّ صولى درباره امام رضا عليه السلام (ج 2 ، ص 179)؛ وصف امام رضا عليه السلام به گفته ابراهيم بن عباس (ج 2 ، ص 180)؛ رفتارى نادرست از زبير بن بكار نسبت به حضرت و فرجام آن (ج 2 ، ص 224)؛ سخنى از امام رضا عليه السلام در پاسخ به وعده مأمون براى بازگشت به بغداد (ج 2 ، ص 224)؛ تمايل باطنى مأمون نسبت به امام رضا عليه السلام (ج 2 ، ص 231 ـ 232)؛ جريان ورود برادر امام رضا عليه السلام زيدالنار ، در سال 199 ق به نزد مأمون (ج 2 ، ص 232)؛ ستايش فردى از امام رضا عليه السلام (ج 2 ، ص 236)؛ آزاد كردن بردگان به دست امام رضا عليه السلام (ج2، ص 237)؛ شيوه نامه نگارى حضرت با امام جواد عليه السلام (ج2، ص240)؛ خبرى درباره شهادت امام رضا عليه السلام (ج 2 ، ص 240 ـ 241)؛ تاريخ بيعت امام رضا عليه السلام با مأمون و شهادت امام رضا عليه السلام (ج 2 ، ص 245)؛ مراثى در شهادت امام رضا عليه السلام (ج 2 ، ص 251 ـ 254). ۱
1.اگر چه اطلاعات موجود درباره شيخ صدوق اندك است ، اما خوشبختانه ، در آثار وى ، مطالب فراوانى درباره شرح حال ايشان آمده است. مواردى از اين دست در كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام آمده كه چنين است:
الف . شيخ صدوق ، اواخر عيون اخبار الرضا عليه السلام را به ذكر كرامات آن حضرت اختصاص داده است. در بخشى از اين گفتار درباره روابط خود با حاكم بويهى رى ، ركن الدوله ابوعلى حسن (حكومت: ۳۲۰ ـ ۳۶۶ ق) ، مى نويسد: «قال مصنف هذاالكتاب رحمه الله : لما استأذنت الامير السعيد ركن الدولة فى زيارة مشهد الرضا عليه السلام فأذن لى فى ذلك فى رجب من سنة اثنين و خمسين و ثلاثمأة (۳۵۲ ق) ، فلما انقلبت عنه ردنى ، فقال لى: هذا مشهد مبارك قد زرته و سألت اللّه تعالى حوائج كانت فى نفسى ، فقضاها لى ، فلاتقصر فى الدعاء لى هناك والزيارة عنى ، فان الدعاء فيه مستجاب ، فضمنت ذلك له و وفيت به ، فلما عدت من المشهد على ساكنه التحية والسلام و دخلت اليه ، فقال لى: هل دعوت لنا و زرت عنا؟ فقلت: نعم. فقال لى: قد احسنت قدصح لى ان الدعاء فى ذلك المشهد مستجاب» (عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج ۲ ، ص ۲۷۹). براساس قيد «السعيد» مى توان تاريخ تأليف كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام را پس از وفات اين امير بويهى (۳۶۶ ق) دانست.
ارجاع به تأليفات ديگر ، در متن كتاب نيز مؤيد اين گمان است. از آثارى كه شيخ صدوق از آنها ياد كرده ، مى توانيم به كمال الدين و تمام النعمة فى اثبات الغيبة و كشف الحيرة ، الخصال و معانى الاخبار اشاره كنيم. مى دانيم كه شيخ صدوق ، دومين سفر خود به مشهد را در ۳۶۷ ق آغاز كرده است و بعد از زيارت ، به نيشابور برگشته و مدتى نيز در آن جا سكونت داشته است. در ۱۷ يا ۱۹ شعبان ۳۶۸ق در مشهد بوده و سفر خود را به ماوراءالنهر آغاز كرده است. وى در راه بازگشت از سفر ماوراءالنهر به تأليف كتاب كمال الدين پرداخت. بنا بر اين ، تأليف كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام پس از ۳۶۸ ق خواهد بود .
ب . يعقوبى در تاريخ خود از نامه مأمون به فضل بن سهل سخن گفته و از آن با عنوان كتاب الشرط والحباء ياد كرده است. شيخ صدوق متن اين نامه را به نقل از كتابى آورده است: «و وجدت فى بعض الكتب نسخة كتاب الحباء و الشرط من الرضا على بن موسى عليهماالسلام الى العمال فى شأن الفضل بن سهل و أخيه ولم أرو ذلك عن احد» (همان ، ج ۲ ، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۹).
ج. يكى از آثار مهم در تاريخ خراسان كتاب اخبار خراسان يا ولاة الخراسان ابوعلى حسين بن احمدسلامى است كه در اختيار مورخانى چون ابن كثير بوده و مطالبى از آن نقل كرده اند. شيخ صدوق خبرى را با تصريح به نام اين كتاب نقل كرده است: «و قد ذكر قوم... منهم ابوعلى الحسين بن احمدالسلامى ، فانه ذكر ذلك فى كتابه الذى صنفه فى اخبار خراسان» (همان ، ج ۲ ، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶).
د . نجاشى در ذيل شرح حال محمد بن سنان (متوفى ۲۱۰ ق) به نقل از ابن عقده مى نويسد: «أنّه روى عن الرضا عليه السلام ... و له مسائل عنه معروفة» (الرجال ، نجاشى ، ۳۲۸). شيخ صدوق متن كامل اين كتاب را به اسناد خود نقل كرده است (همان ، ج ۲ ، ص ۸۸ ـ ۹۹).