صورت‏شناسى نهج البلاغه - صفحه 73

كه تا پيش از آن حتى به قدر قطره اى از آن ، بى بهره بوده است؛ و دوم آن كه شيوه سخنورى را بشناسد ، آن چنان كه در دستان امير بيان ، چون موم به هر شكلى كه خواهد درآيد. آنچه در گام اول راه را براى رسيدن به اين دو هدف هموار مى كند ، همانا صورت شناسى نهج البلاغه است؛ بويژه وقتى بدانيم كه كلام حضرت عليه السلام چنان در جان مخاطبان خويش اثرگذار است كه به آنها حتى فرصتى اندك براى توجه به صورت كلام نمى دهد.
در اين مقاله سعى شده تا با پرداختن به جنبه هاى بلاغى چهار كلمه از كلمات قصار نهج البلاغه و روشن نمودن معانى واژگان آن ، مفهوم بلاغت را ـ كه همان ايراد كلام به رعايت مقتضاى حال است ـ به صورت ملموس تر و عينى تر دريابيم. از اين رو پس از ذكر هر كلام و ارائه ترجمه اى روان ۱ ، ابتدا اشاره اى به مصدر و مدرك آن كلام شد ، آن گاه به توضيح واژگان و به دنبال آن ، جنبه هاى بلاغى حكمت پرداختيم و در پايان ، پيامى از سخن گهربار حضرت عليه السلام ارائه داديم.

آشنايى با حكمت ها

حكم ، عبارات كوتاهى است كه بايد انديشه بزرگى را در برداشته باشد و آن يا ثمره تفكر است و يا تجربه ، و چون از جهت لفظى ، بنيانى استوار دارد ، به آسانى در اذهان جاى مى گيرد (تاريخ ادبيات زبان عربى ، ص 248) . سيد رضى در بخش سوم نهج البلاغه ، حدود پانصد ۲ كلمه كوتاه حكمت آميز از امير المؤمنين عليه السلام آورده است كه جز در چهار مورد ، به روش معمول خود ، نيازى به آوردن سند و منبع سخن نمى ديده است.
سيد در اين بخش نيز به زيباشناسى و فصاحت و بلاغت ، بيشتر از جنبه هاى ديگر

1.اين يادآورى لازم است كه ذيل هر يك از شش حكمت مذكور ، از ترجمه آقاى محمد مهدى جعفرى ـ در كتاب پرتوى از نهج البلاغه ـ استفاده شده است و نيز ترتيب شماره حكمت ها و خطبه ها در كل مقاله (و نيز نامه ها) بر اساس نسخه صبحى صالح بوده است. تمت

2.بيشترين شمار حكمت ها مطابق نسخه ابن ابى الحديد ، ۴۸۸ عدد و كمترين آنها برابر با نسخه ابن ميثم ، ۴۵۲ حكمت است ؛ و اين شمارش ، بدون در نظر گرفتن كلمات غريبى است كه تعداد آنها نه عدد بوده و سيد رضى آنها را در بخش حكمت ها و در فصلى با عنوان «من غريب كلامه» به صورت جداگانه آورده است.

صفحه از 93