و سوء استفاده از آنچه به آنان مى آموخته اند ، نهى مى كرده اند و هيچ نشانى از معصيت آنها در آيه ديده نمى شود.
ثانياً: مسخ شدن زن زناكار فريب دهنده دو ملك ، به ستاره زهره كه كره اى عظيم و نورانى است ، بسيار بعيد است.
ثالثا: در روايتى آمده است كه مأمون اين قضيه را از امام رضا عليه السلام ، پرسيد و ايشان آن را تكذيب كرد و فرمود: خدا هيچ گاه دشمنانش را به انوار درخشنده اى كه تا آسمان و زمين باقى است ، باقى بمانند ، مسخ نمى كند. مسخ شده ها بيش از سه روز باقى نمى مانند و مى ميرند... هاروت و ماروت دو ملكى بودند كه به مردم سحر را مى آموختند تا به وسيله آن از سحر ساحران محفوظ بمانند و كيد آنان را باطل كنند و به هر كسى كه جزئى از آن سحر را مى آموختند ، مى گفتند: جز اين نيست كه ما فتنه (وسيله آزمايش) ايم. پس كافر نشوى... (البرهان فى تفسير القرآن ، ج 1 ، ص 138 ، ح 2) .
پس اين روايات هر چند زياد است و سيوطى در مورد برخى از آنها گفته است: حاكم آن را تصحيح كرده است و در مورد برخى ، از ابن كثير نقل كرده كه سند آن جيّد (نيكو) است ، ولى مردود و غير قابل قبول بوده و سيوطى مى بايست آنها را ترك مى كرد.
7. در اين تفسير رواياتى وجود دارد كه مى گويد: قرآن موجود ، تمام سور و آياتى را كه به عنوان قرآن بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، نازل شده است ، در بر ندارد؛ براى نمونه ، از ابو موسى اشعرى نقل كرده است: «ما سوره اى را قرائت مى كرديم كه در طولانى بودن و شدّت (لحن آيات) ، آن را به سوره برائت تشبيه مى كرديم. آن را فراموش كرده ام ، جز جمله : و لو كان لا بن آدم و اديان من مال لا بتغى واديا ثالثا ولا يملأ جوفه الاّ التراب كه از آن به ياد دارم ، و سوره اى را قرائت مى كرديم كه آن را به يكى از مسبّحات (سوره هايى كه با «سبّح» يا «يسبّح» آغاز شده است) تشبيه مى كرديم. آن را نيز فراموش كرده ام جز جمله : يا ايّها الذين آمنوا لِمَ تقولون ما لا تفعلون فتكتب شهادة فى أعناقكم فتسألون عنها كه از آن به ياد دارم. (الدرّالمنثور ، 1409 ، ج 1 ، ص 256 و 257) .
از زيد بن ارقم نقل كرده: در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله ، قرائت مى كرديم: لو كان لا بن آدم واديان من ذهب و فضّة لابتغى الثالث ولا يملأ بطن ابن آدم الا التراب و يتوب اللّه على من تاب