از اين روايت معلوم مى شود كه قرآن بودن اين گونه جمله ها براى فردى مانند ابن عباس نامعلوم بوده است؛ از اين رو ، احتمال اين كه قرآن به شمار آمدن جمله ها و سوره هاى ياد شده ، اجتهاد نادرستى از صحابه باشد ، تقويت مى شود.
8 . در اين تفسير رواياتى وجود دارد كه براى آياتى از قرآن قرائت ديگرى غير از قرائت مشهور و ثبت شده در مصحف فعلى ، بيان كرده است؛ براى مثال ، در ذيل آيه « صِرَ طَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّآلِّينَ »(حمد ، 7) از هفت كتاب اهل تسنّن ۱ نقل كرده است كه عُمر اين آيه را «صِرَط مَن أنعَمتَ عَلَيهم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِم وَ غير الضَّالِينَ» قرائت مى كرده است (همان ، ج 1 ، ص 40) ؛ و از چهار كتاب اهل تسنن ۲ نقل كرده كه عبداللّه بن زبير نيز آن را در نماز به همين صورت قرائت كرده است (همان ، ج 1 ، ص 41) .
ترديدى نيست كه اين گونه قرائت ها بى اعتبار و غير قابل پيروى است؛ زيرا اولاً: صحت سند اين روايت ها غير قابل اثبات است و تحقق چنين قرائت هايى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ، نامعلوم است ؛ ثانيا: بر فرض تحقق اين قرائت ها چه بسا اجتهادى از صحابه باشد ، و اجتهاد آنان براى ما اعتبار ندارد ؛ ثالثا: با توجه به اين كه قرائت واقعى قرآن يك قرائت بيش نبوده ، اين گونه روايت ها كه حاكى از قرائت هاى شاذّ در مقابل قرائت مشهور بين مسلمانان است ، حتى اگر سند آنها صحيح باشد و اجتهادى نبودن آن قرائت ها نيز اثبات شود ، در اثر شذوذ و اعراض مسلمانان از آن ، از اعتبار ساقط اند و قابل پيروى نيستند .
نتيجه گيرى
از آنچه در بررسى محتواى اين تفسير بيان شد ، نتيجه مى گيريم كه هر چند اين تفسير جامع ترينِ تفاسير روايى اهل تسنن ، و منبع سودمندى براى پى بردن به روايات تفسيرى
1.تفسير وكيع ، فضائل القرآن ابو عبيد ، سنن سعيد بن منصور ، تفسير عبد بن حميد ، تفسير ابن المنذر ، المصاحف ابو بكر بن ابى داود و المصاحف ابن الانبارى.
2.فضائل القرآن ابوعبيد ، تفسير عبد بن حميد ، المصاحف ابن ابى داود ، المصاحف ابن الانبارى.