تأملى در « الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور » و امتيازها و كاستى هاي آن‏ - صفحه 67

(همان ، ص 257) .
از عمر بن خطاب نقل كرده: «به راستى خدا محمد صلى الله عليه و آله را به حق مبعوث كرد و با او كتاب را نازل نمود و در ضمن آنچه نازل كرد ، آيه رجم بود.»
همچنين از عمر نقل كرده كه به اُبىّ گفته است: «آيا در كتاب خدا قرائت نمى كرديم: ان انتفاؤكم من ابائكم كفر بكم؟ گفت: چرا. سپس گفت: آيا در آنچه از كتاب خدا گم كرده ايم ، قرائت نمى كرديم: الولد للفراش وللعاهر الحجر؟ اُبىّ پاسخ داد: چرا (همان ، ص 258) .
از پسر عمر روايت كرده است: «كسى از شما نگويد همه قرآن را برگرفته ام. چه مى داند همه قرآن چه قدر است؟ قسمت زيادى از آن از بين رفته است؛ بلكه بگويد: آنچه از آن را كه ظاهر است ، برگرفته ام» (همان) .
در پايان اين تفسير نيز حدود هجده روايت در وجود دو سوره به نام هاى «خلع» و «حفد» ذكر كرده و حال آن كه در قرآن موجود هيچ نشانى از آن دو سوره نيست (همان ، ج8 ، ص 695 ـ 698) برخى علماى اهل تسنن در مورد اين گونه روايات مى گويند: اين سوره و آيات از قرآن نسخ تلاوت شده است (المحلّى ، ج 11 ، ص 234 ـ 236؛ الاتقان ، ج2 ، ص 717 ـ 722؛ روح المعانى؛ ج 1 ، ص 25؛ مناهل العرفان ، ج 2 ، ص 223؛ مشكل الآثار ، ج 3 ، ص 4 ـ 8؛ المرشد الوجيز ، ص 42 و 43) . ولى اين گفته نادرست است؛ زيرا هر منسوخى ناسخى مى خواهد و ناسخى براى اين جمله ها وجود ندارد.
پاسخ ما از اين روايات اين است كه اوّلاً: اين گونه روايات سند قابل اعتمادى ندارند. ثانيا: تفاوت فاحش و غير قابل قياس عبارت هاى ياد شده با عبارت آيات كريمه قرآن ، شاهد است كه اين جمله ها از قرآن نبوده اند؛ پس به فرض اين كه اين جمله ها نازل شده و يا آنها را رسول خدا صلى الله عليه و آله ، فرموده باشد ، احاديثى قدسى يا نبوى بوده اند كه برخى ، آنها را با آيات قرآن اشتباه گرفته و خيال كرده اند آنها نيز از آيات بوده است. شاهد اين مدعا روايت ديگرى است كه در اين تفسير از ابن عباس نقل شده است: «از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: لو انّ لا بن ادم مل ء و اد مالاً لاحبّ ان له اليه مثله و لايملأ عين ابن ادم الاّ التراب و يتوب اللّه على من تاب ، ولى نمى دانم كه اين جمله از قرآن است يا خير؟» (الدرّالمنثور ، ج1 ، ص 257).

صفحه از 70