نگاهى به « تفسير من وحى القرآن » علّامه سيد محمد حسين فضل اللّه‏ - صفحه 110

چه در استعمال حقيقى و چه در استعمال مجازى ، معناى فهميده شده بايد واضح باشد و انتظار اين است كه خودِ قرآن هم عبارات خود را واضح بيان كند. بدين ترتيب جايى براى تعقيد لفظى و معنوى در استعاره ، كنايه يا ساختمان جمله باقى نمى ماند. اين نكته را از آياتى كه بر روشنگر بودن قرآن تأكيد دارند مى توان به خوبى دريافت ، مانند : (نور ، 46) (انعام ، 55) (نساء ، 26) . نتيجه اين مطلب آن است كه قرآن در سخن خود به هيچ وجه معماگويى نكرده است و به رمز سخن نرانده است؛ از اين رو برداشت هايى كه از سياق عام و روش معمول قرآن در بيان مطالب ، بسيار دور باشد قابل پذيرش نيست ، زيرا هدف قرآن آن است كه مردم به راحتى آن را دريابند و نه اين كه بدون هيچ قرينه اى از درون يا برون كلام ، معنايى جز معناى ظاهرى سخن را اراده كند . بر اساس آنچه گفته شد حجيّت ظواهر قرآن اهميتى دو چندان مى يابد (ج 1 ، ص 8) .
ايشان در پيش گفتار چاپ اول كتاب ۱ درباره ضرورت نگارش تفسير خود مى نويسد:
اين تفسير در آغاز ، سلسله درس هايى بود كه براى گروهى از دانشجويان و طلاب علوم دينى ارائه شد ، و هدف از آن پديدآوردن يك نوع بيدارى اسلامى بود. آن بيدارى كه بر پايه هايى ثابت و قواعدى استوار و خلل ناپذير بنا شده باشد؛ زيرا فرهنگ قرآنى ريشه اى ترين عنصر براى هر فعاليت علمىِ دگرگون كننده است ، چه در عرصه انديشه و چه در ميدان واقعيت خارجى . البته در حق «سنت» جفا نمى كنيم و مرادِ ما از آن سخن ، ناديده گرفتن سنت نيست . اما [به هر حال بايد گفت] سنت در پايه اى پايين تر از قرآن است (ج 1 ، ص 23) زيرا :
1 . سنت در واقع همان شكل تفصيلى مفاهيم قرآنى است (ج 1 ، ص 24) .
2 . سنت سند قطعى نيست در حالى كه قرآن قطعى الصدور است (ج 1 ، ص 24) .
ايشان بر دو نكته كه در پيش گفتار چاپ دوم نيز بدان تذكر داده است ، پاى مى فشارد :
1 . آيات كتاب خدا در محدوده زمان و مكان نزول و نيز اشخاصى كه آيات درباره آنها

1.پيش گفتار چاپ اول كتاب بسيار مختصرتر از پيش گفتار چاپ دوم است؛ از اين رو سخن را با مباحث مطرح شده در پيش گفتار چاپ دوم آغاز كرديم . ضمن اين كه ترتيب كنونى جلد اول نيز به همين گونه است. تمت

صفحه از 134